برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۸۵

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

جمعیتی بر سر او منعقد نشد بلکه اکثر قلاع اطاعت او ننموده بغی اختیار نمودند و بعد از چند روز از اصفهان خبر رسید که سرکردگان کرمان که اسیر افغان شده بودند و افاغنه آنها را روانۀ اصفهان نموده بودند بعد از ورود به ملازمت اشرف که پادشاه افاغنه بود اول حکم بقتل آنها نمود و سرکردگان از خوف جان بعد از عجز و الحاح متعهد شدند که اگر سرداری و سرفوجی از شما همراه شود ما جمیع بلاد کرمان را مطیع و منقاد شما می‌سازیم بلکه اگر تواند شد سعی در بدست آوردن و قید نمودن یا کشتن یا بدر کردن سید احمد شاه از بلاد کرمان می‌نمائیم.

پادشاه افغان از شنیدن این سخن اظهار ابتهاج نموده آنها را خلعت داده وعده‌های جمیل نمود و عبد اللّه خان نام بلوچ را به سرداری چهار هزار سوار افغان و درگزینی و کرد که در آن وقت همۀ این طوایف مطیع افغان بودند روانۀ کرمان نمود. سید احمد شاه از شنیدن این خبر مضطرب شده متحیر در عواقب کار خود گردید. در سنۀ یک هزار و یک‌صد و چهل (۱۱۴۰) هجری مقارن رفتن لشکر افغان بر سر سید احمد شاه بکرمان شاه طهماسب نیز شکست از رومی یافته از بلاد آذربایجان برآمد می‌خواست که بملک گیلان رود چنانچه بعون اللّه تعالی بتفصیل در محل خود ذکر خواهد شد.

ذکر آمدن قوم ارس بملک گیلان و تصرف نمودن ارس آن ملک را و قضایائی که در آن حین واقع شد

مستور نماناد که مقارن آن فوج ارس بر جهازات از راه دریای طبرستان بقصد تسخیر گیلان وارد گیلان بیه‌پس که حاکم‌نشین آنجا شهر رشت و فومن است و بندر آنجا که لنگرگاه و مرسای جهازات و سفاین است لنگرود و رودسر گویند شدند و تسخیر بلاد گیلان بیه‌پیش و بیه‌پس هر دو نمودند و بیان این مقال و تفصیل این اجمال را میرزا مهدی خان مصنف تاریخ نادری بطول و بسط مذکور نموده پس ناچار شاه طهماسب عطف عنان نموده از توابع قزوین گذشته بری و طهران وارد گردید و از آنجا نیز از