برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۹۲

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بعد از انفراق از کارهای عراق و فارس و کرمان و آذربایجان و غیره چنانچه صاحب تاریخ نادری مرقوم نموده شاه طهماسب قلی خان را سپه‌سالار و وکیل السلطنه نمود و او روانۀ سمت عربستان و لرستان و قلمرو علی‌شکر و آذربایجان شده با پاشای همدان و لشکریان روم مصاف داده ظفر یافت و خلقی انبوه از ایشان کشته و حدود عراق را مسخر و مصفی ساخت و بقیة السیف رومیه ببغداد گریختند و خود عازم صوب هرات و غیره که تا آن زمان در دست افاغنه بود گردید که افغان را بالمره مستأصل نموده آن ملک را به حوزۀ تصرف درآورد.

بعد از غالب شدن او بر افاغنه خبر به او رسید که شاه والاجاه در نزدیک همدان با رومیه مصاف داده بنای صلح گذاشته باین نحو که ولایاتی که لغایت در تصرف ایشان آمده از رومیه باشد و به ولایاتی که در تصرف قزلباشیه است متعرض نشوند. چون در آن وقت کار چندانی در خراسان باقی نمانده بود و افاغنه را نیز رفیق خود نموده لشکر و جمعیت بسیاری از برای او فراهم شده بود لهذا باین صلح راضی نشده با افواج خود رو باصفهان حرکت نموده از راه ارض اقدس بکاشان و از آنجا در چهارم ربیع الأول یک هزار و یک‌صد و چهل و چهار (۱۱۴۴) هجری وارد دار السلطنۀ اصفهان گردید.

ذکر ورود طهماسب قلی خان قرقلوی افشار بدارالسلطنۀ اصفهان و وقوع وقایع متنوعه بعد از آن به مشیت خالق الانس و الجان

تبیین این احوال و تفصیل این اجمال اینست که در اوایل حال پادشاه را هراسی از او بهم رسیده آخر الأمر بعضی از نزدیکان و امرای پادشاه را طلبیده به وساطت آنها پادشاه را از خود مطمئن ساخت و بعضی دیگر از ارکان دولت پادشاهی که گاهی اراده و حالات او را از ناصیۀ احوال استنباط می‌نمودند بعرض رسانیدند که طهماسب قلی خان طهماسب قلی خان سابق نیست. آن حضرت با او باحتیاط ملاقات فرمایند که ما بندگان را به نحوی بنظر می‌آید و اگر حکم شود در آمدن او بجهت سلام ما او را می‌توانیم از میان برداشت.