این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
––
و در مسیر سفر روزنامههای جهان را
مرور میکردم
سفر پر از حرکت بود
و از تلاطم صنعت تمام سطح سفر
سیاه بود
و بوی روغن میداد
و روی خاک سفر شیشههای خالی مشروب
شیارهای غریزه، و بوتههای مجال
کنار هم بودند
میان راه سفر از حیاط مسلولین
صدای سرفه میآمد
و کودکان پی پرپرچهها۳ روان بودند
و شاعران بزرگ
به برگهای مهاجر نماز میبردند
و راه دور سفر از میان آدم و آهن
بسمت جوهر پنهان زندگی میرفت
به غربت تریک جوی آب
به برق ساکت یک لحن
به آشنائی یک فلس
به بیکرانی یک دشت