برگه:مسافر.pdf/۱۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
––
 

و نیمه راه سفر روی ساحل جمنا

نشسته بودم

و عکس تاج محل را در آب

نگاه میکردم:

دوام مرمری لحظه‌های اکسیری

و پیشرفتگی حجم زندگی در مرگ

ببین، دو بال بزرگ

بسمت حاشیه‌ی روح آب در سفرند

جرقه‌های عجیبی‌ست در مجاورت خاک

بیا، و ظلمت ادراک را چراغان کن

اشاره‌ای کافی است

حیات ضربه‌ی آرامی است

به تخته سنگ مگار۵


و در مسیر سفر مرغهای باغ نشاط۶

غبار تجربه را از نگاه من شستند

بمن سلامت یک سرو را نشان دادند

و من عبادت احساس را

- بپاس روشنی حال -

کنار تال۷ نشستم، و گرم زمزمه کردم