برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۱۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
«قرن تبلیغات در تمام دنیا فقط یك

مسأله مطرح است. فقط یك مطلب. اینکه برای آدمی معنایی روحی بیایی و دردی و دلهره‌ای روحی... دیگر نمی‌توان با یخچال و سیاست و بازی بلوت و جدول کلمات متقاطع زیست دیگر

نمی توان بی‌شعر ورناک زیست و بی‌شور عشق »


آنتوان دوسن تگزوپری


چند سال است که کنار هر کوچه ورهگذری - بساط هر روز نامه فروشی تابلوی رنگارنگیست تا چشم عابران را بدزدد. اما فکرشان را - درست مثل جعبه آینه مغازه‌های بزرگی که تجملات می‌فروشند. و درست مثل هر ظاهر‌سازی دیگری که ما باسم تمدن غربی درو دیوار زندگیمان را با آب و رنگش جلایی ناپایدار و قلابی می‌دهیم بساط روزنامه فروش‌ها بدستمال چل تکه‌ای می‌ماند که از بنجل‌های زندگی بهم بافته‌ایم- اما اگر در خانواده ها‌ییکه هنوز اسم پدر و مادرهاشان را فراموش نکرده‌اند دستمال‌های چل نکه یادگاری بودند از مادر - بزرگ از پا افتاده‌ای که نمی‌خواست سربار عروس‌ها و داماد‌های خود نان حرام بکند چل تکه روز نامه فروشان ماته مانده بساط مردمیست که روی خود را باین سیلی‌های اوراق رنگین سرخ نگه می‌دارند تا کاغذی و بعد نانی را حرام کنند! و یا اگر در زمانه‌های ما قبل دقیانوس خرقه