همه تحریك حواس احتیاج است یا با نهمه لختی وعوری که عکس العمل پوشیدگی در قبال آنهمه برف و بوران است؛ در این مملکتی که دخترها دوازده ساله نشده بالغند و سینههاشان ور میقلپد و هر زنی از دست مرد حشری خود بفغان آمده است احتیاجی باین همه ادا و اطوار نیست و اصلاً با این تفاصیل دیگر هیچ جایی میماند برای آن حسن آقای شانزده ساله که مثلاً در فهلیان هفتهها كشیك میکشد تا بتواند از درز در اتاق اختر خانم همسایه را در حال لخت شدن تماشا کند؟ یا چشم مادر و پدرش را بدزد و یواشکی برجستگی سینه دختر خالهاش را اندازه بگیرد؟ میبینید که حتی دارند شعر را از زندگیمان میگیرند - مثل همه آن چیزهای دیگری که دیگران گرفتهاند. بقول آن فیلسوف هندی «افسوس که مملکت ما بچنین وضعی دچار شده است مردم به طلایی که خود دارند همچون برنز مینگرند و برنز بیگانگان برای ایشان طلا است. »[۱]
عذر میخواهم ـ اما باید گفت که اغلب مجلات هفتگی ما درست بفواحش دوره گرد میمانند که هفت قلم آراسته کنار خیابانها میزنند یك شكلك زیباروی انسانی از کثافت و زشتی و ناهنجاری و بیماری و خوانندگان خود را چنان تربیت کردهاند که جز عکسهای لخت را نمیبینند یا تصاویر فجیع تصادفات و آدمهای مثله شده را. مسلماً پرفروشترین مطبوعات سال آنها بودند که عکسهای بی- رو بی تن رجال عراق را چاپ کردند. با این صورت است که خواننده عادی مطبوعات فارسی دارد بهمان دردی دچار میشود که امریکا از آن بفریاد آمده است. یعنی به «سادیسم» و آنوقت همین «رنگین- نامه»ها نعجب میکنند که چرا نباید بعنوان رکن چهارم مشروبات بآنها نگریست و چرا اولیای امور تره هم برایشان خرد نمیکنند. مگر از این نوع مطبوعات چه توقعی هست؟ مردم پول میدهند که عکس لختی بخرند و بعد فالی بگیرند و بختی بیازمایند و بعد آقا بالاخانی یافتند کر شهر آشوبی که چگونه پرده ناموسش ناسور شده تا رسمهای مختلف
هرزگی و زیکولومابی را از او بیاموزند. هوالهای برای بیماران جنسی
- ↑ Swami Vivekanada -v'289