برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۱۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

و برق این مجلات، هفتگی زینت بساط روزنامه فروش‌ها و دکان‌های سلمانی و میز انتظار حمام‌ها وخیاطخانه‌ها و مطب هر دکتر چشم و کوثر و بینی چرا بازار اینان چنین کریم است؛ و تازه چرا از اینهمه روزنامه و مجله خواندن بجایی نمی‌رسیم وچیزی بر شمورمان افزوده نمی‌شود و مشکلی از مشکلاتمان حل نمی‌گردد؛ چرا هنوز یك اتحادیة مطبوعات نداریم حق تألیف را برسمیت نمی‌شناسیم و هیچ ورقی از اوراق مطبوعاتمان خالی از ترجمه و تقلید نیست؟ - جواب همه این‌ها بسیار ساده است. همه این چرا‌ها را در ضمن دو مطلب می‌توان پاسخ داد.

یکی اینکه از هر نمودار تمدن غربی ما فقط جنبه ظاهری‌اش را اخذ می‌کنیم و پوشالی‌اش را چون کاریست که از خودمان نیست و ادای روزنامه‌نویسی را در می‌آوریم - در این کار نیز از دیگران تقلید میکنیم درین کارهم می‌خواهیم سرو پزمان را بشکل آن‌هایی در‌آوریم که تازه خودشان متوجه شرق شده‌اند با آرایش و طرز تفکرش و امکانات آینده‌اش ناچار فیلم را وارد می‌کنیم و دوربین فیلمبرداریش را، اما هنوز هیچی نشده یك دوجین بنگاه معظم فیلمبرداری داریم و آرتیست و هنر‌مند ارجمند و مقلد‌های بوسه‌های قلابی روی صحنه آخر کارخانه ذوب آهن که بما نمی‌فروشند - حتی کارخانه سنجاق قفلی‌سازی را، چون با سنجاق قفلی که نمی‌شود پز داد با آن فقط بند تنبان را می‌شود سفت کرد بهر صورت مجلات و روزنامه‌های فرنگی را عیناً می‌گیریم روی جلدشان را با بزك بیشتر کلیشه می‌کنیم برای روی جلدمان قصه‌ها یشرا ترجمه می‌کنیم فقط با این فرق که اگر خیلی مبادی آداب باشیم و حق وحساب‌دان بجای هر چه «دژاک» و «ژان» است می‌گذاریم جمشید و منوچهر و حتی کاریکاتور‌هاشانرا هم که یک نقاش خوش ذوق فرنگی بر روی زندگی همان فرنگ درست کرده است و اصلاً ربطی بکار ما ندارد عیناً نقل می‌کنیم و کاری نداریم که کسی می‌فهمد یا نه و لطف آنرا درک می‌کند یا نه و باین طریق بوده است که اکنون پس از صد و‌ اندی سال که از ابتدای این تقلید ظاهری در این ولایت می‌گذرد هنوز نتوانسته‌ایم مطبوعه‌ای - روز نامه یا مجله‌ای داشته باشیم که صرف نظر از خط و ربط و زبانش چیزی از این دیار - از این فرهنگ - از این