برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۱۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

مجلات رنگین‌ بی آزار که هم صورت ظاهر مشروطیت را حفظ می‌کنند و هم هیچگونه خطری ندارند. شوقی در دلی می‌افکنند که منجر به عصیانی شود و نه هیچ کله‌ایرا ببوی سرخ نکرده‌ترین قورمه سبزی‌ها دچار میسازند تا فریادی یا نعره‌ای این سکوت وحشت‌زا را بدرد.- نه از حق و عدالت سخنی در اوراق آنهاست - و نه اشاره‌ای و نه کنایه‌ای و سری بزیروپایی براه. مثل هر لبو فروش سرگذری یا مثل بی‌بته‌ترین دلقک‌های خیمه شب بازی‌ها که اگر هم از سر درد گاهی چیزی یا مطلبی گریز بزنند کسی نیست را بفهمد و اگر هم بفهمد چه نتیجه‌ای بر این فهم و شعور مترتب است؟ پس بگذار روی جلد را هر چه تحریك كننده‌تر بیرون بدهیم و داستان‌ها را عاشقانه‌تر و درین راه چنان از سر و کول هم بالا ‌می‌روند که همین اواخر یکیشان ورشکست شد. یعنی از ادامه این مسابقه در ماند و دولت چه می‌گوید؟ پس بگذار کارشان را بکنند و حتی تشویقشان هم باید کرد. و این است رفتار دولت‌های محروسه این ملك با این نوع مطبوعات بهشان اعلان‌های بلند بالا می‌دهند درباره حصر وراثت فلان دبنگی که درسته جرت منه ترکیده با برای شرکت در مقاطعه سیمکشی برق ابرقو که تمام خرجش شاید دوهزار تومان نباشد و حسابش را که خواهی دید فقط پنج هزار تومان پول اعلانش را به مطبوعات محترم داده‌اند آخر باید این رکن چهارم مشروطیت را حفظ کرد... بگذرم.

دلیل دیگر اینکه دولت‌ها بی‌توجه بعاقبت فضاحت بار امر بشدت هر چه تمامتر هر نوع نشریه ومطبوعه جدی و اصولی را در این دهساله اخیر کوبیده‌اند و این تازه در دنبال تجربه تلخیست که مردم این مملکت از فعلیت‌های سیاسی سال بیست با این طرف دارند. هر چه کرده‌اند هر چه کشته دادند هر چه جان بکف گذاشته‌اند و هر چه نفس زده‌اند بجایی نرسیده است. دلمان را خوش کنیم و بگوئیم لابد و متأسفانه شرایط اجازه نداده است - یا سیاست‌های بین‌المللی قویتر از آن بوده‌اند که ما گمان می‌کرده‌ایم در حالیکه واقع امر آنست که بیعرضه بوده‌ایم - جدی نبوده‌ایم چرا که مناسب آن حرفهائیکه میزدیم تشکیلات اداره‌کننده نداشته‌ایم - استقامت نداشته‌ایم و بهر صورت