اندوختن مینویسد. بلکه هر کسی را هوسی در سروراهی در پیش است که مطبوعات وسیلهٔ آنست. غیر از دو سه روزنامه اینکه چه پیش از این دوران و چه بعد از آن بکار مطبوعاتی پولساز خود – بیتوجه بآشوب سیاسی زمانه - ادامه میدهند و البته قدم بقدم بهدف خویش نیز نزدیك میشوند دیگران بهمان اندازه که چرخ دستگاهشان بگردد قانعند بخصوص که برای آن عده از مطبوعات که حزبیاند غمی از این نظر نیست چرا که هر عضو وابسته به حزب یا حتی هر علاقمندی (سمپاتیزان) ناچار است در هفته مقداری از در آمد خود را صرف خرید آنها بکند.
آنچه مسلم است اینکه چرخ بیبتهترین مطبوعات هم میگردد لازم نیست آنچه را مینویسی و چاپ میکنی بخوانند. سر کلاف را بدست بیاورو تخت بخواب!
***
واز ۱۳۳۲ ببعد مائیم و این در نگین نامهها تحریك كننده حیوانیترین غرایز و خالی از حق و شور و شوق و هیچکدام نه از سر درد و همه بیك شكل و شمایل و بدتر از همه اینکه تماماً بیك زبان بزبانی خالی از شخصیت و امتیاز میتوانی صفحه سی و هشتم این مجله را که تمام کردی از آن دیگری صفحه سی و نیم را بگیری و دنبال کنی! کار تا بآنجا کشیده است که قهرمانهای قصه پرخواننده این مجله قوم و خویشهای قهرمانهای قصه مجله دیگر از آب در آمدهاند. همه سروته یك در باس و همه پر از لغات همه زبانه و تازهای بهمان بیمعنایی اصطلاحات دوره دوم همچون هولاهوپ - وال استریت - رسیتال - یونیسف اسپوتنیككس بودجه قرضه امتیاز_فستیوال بورس کازینو ترفیعات سدکرج - تنزل فرانك واردات بیصادرات آرمان ملی ناسیونالیسم مثبت - آپادانا - تهرانشهر و تأمین اعتبار و همه پولساز و پرخواننده، بادعای خودشان با تیراژهایی تا ۳۰ هزار در هفته و مدیران آنها بر مسند مفتضح عناوین پوچ خود تکیهزده و پشت فرمان بیوکها و فولکس واگنهای سال بسال نو شونده نشسته و پدیدارشاه ووزرا و سفر اروان و مفتخر باینکه