برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۳۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

روز نامه‌نویسی از صورت یك شغل طفیلی ناشی از بیکارگی یا تفنن بدر آمده و حرفه‌ای مستقل و وسیع و پولساز شده است با هزاران افراد وابسته بخود - از حروفچین‌هایی که بعلت ورود ماشین‌های حروف چینی بیکاری تهدیدشان می‌کند گرفته تا روز نامه فروش‌ها - اما آیا کسی درین فکر هست که اوراق مطبوعات را بصورت کلاسی در آورد که آدم عادی برای گذراندنش به بیش از یکسال احتیاج ندارد؛ یا کسی باین‌ اندیشیده است که مبادا افزایش تیر از مطبوعات با این صورت خود بازی دیگری باشد همچون افزایش تعداد کلان‌ها و مدرسه‌ها یا آنهمه دیپلمه‌هایی که سالی ده هزارتاشان و یلان و سرگردان پشت کنکور دانشگاه درجا می‌زنند؟ چه کسی باید باین مشکلات بیندیشد؟ بازهم دولت یا خود آقایان مدیران مطبوعات مدیران و نویسندگان محترم مطبوعات که چنین نابسامانی‌هایی در کارشان است؟ و در مشکل خودشان هم در مانده‌اند؟

اگر سرو کاری با محاضر اسناد رسمی داشته‌اید لابد دیده‌اید که هیچ بقال و عطاری گرچه برای یك معامله دویست تومانی باین آسانی که نویسندگان مطبوعات و آقایان مدیران محترم جراید ما میکنند ـ امضا زیر در رطب و یابسی نمی‌گذارد. و بردارید یکی از مطبوعات را ورق بزنید خواهید دید که روز نامه‌نویسان ما با چه جراتی چنین و بال‌ها پیرا بگردن می‌گیرند. هیچ احساس مسؤولیتی و هیچ دور‌اندیشی و حسابی در کار نیست انگار تمام دنیای وجود ختم شده است با این روزگار مفتضح و هیچ فردایی نیست انگار پس از ورشکست شدن یا بسته شدن فلان روزنامه و مجله اصلاً دنیا بسر خواهد آمد یا خدای نکرده با مرگ فلان مدیر محترم رنگین نامه آخر الزمان شروع خواهد شد. من نمی‌دانم چرا این نوع روز نامه‌نویسان ناشران محترم آن رنگین نامه‌ها که دیدید - برای پولدار شدن راه دیگری را بر نمی‌گزینند؛ مگر دلالی را از دستشان گرفته‌اند؛ بخصوص دلالی معاملات ملکی را که چنین شغل نانداری است؛ چرا قلمهارا غلاف نمی کنند و بجای اینکه این نان مظلمه را بخورند نمی‌روند یك تكه ملک را آباد کنند و صدتا درخت بکارند؟ جدی نگیرید آن عذر و