برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۳۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

اکنون نه از این نظر که او در این راه سر باخت چنان نمی‌نویسیم چرا که هنوز هم هستند ریزه خواران خوان بازاری که او گرم کرد - بلده با این علت کار او را و تقلید از سبك او را عبث می‌دانیم که او با تمام خصوصیاتش دولت مستعجل آزادی بی‌اساسی بود که نه بدست خود ما بلکه از خارج بما تحمیل شده بود و فریبی بود تا بمسائل اساسی‌تر نیر دازیم. او سر مشقی بود برای قلم‌های گسیخته عکس العمل طبیعی آنهمه معانی و بیان و آنهمه عصا قورت دادگی مطبوعات نبش قبر کننده دوره بیست ساله بود که این روز‌ها دوباره راه افتاده‌اند با مقالات افاضل دوران و تحریران دهر و تازه دربارۀ چه؟ در باره اینکه تاریخ سنگ قبر ( اعوج بن معواج نقاریری) که تا بحال سته واربعین وثلثماة خوانده می‌شد چنین نیست و محققا ومستدلا بدلایل زیر... باید سبع و ثلاثین واربعماد خوانده شود... » و چون دوران این سخنان بهر صورت در رنگین نامه‌ها بسر آمده است و جای این تحقیقات دقیق را تحقیق درباره اندازه دور کمر وقد وقامت بلندالی، وسینه مهدی لامار» گرفته است که اسم شب مطبوعاتند ناچار اکنون بنگاه‌های نشر و تحقیق و ترجمه این مهم را بعهده خویش گرفته‌اند و سر مطبوعات محترم را از این وظیفه شاق فارغ ساخته... بهر صورت پرورانشان مطالب هیجان‌انگیز - تشریح صحته‌های داریشه‌آور و احساسات‌انگیز که این روز‌ها هر مخبر روز نامه‌ای در مزلقان تپه نیز آموخته است بدعت قلم او بود که خود از وا خوردگان عالم نویسندگی بود و دست آخر جای مناسبی در صف مطبوعات برای خود یافته بود. و روزنامه‌ای را پی افکند که گرچه موجب کسب شهرت و نان و آب بود اما پایان راهی بود که او خود در تفریحات شب و گل‌ها بیسکه در جهنم می‌رویند باز کرده بود. وحیف او نویسنده‌ای بود که خودش هم قدر خودش را ندانست.

بعد باید از فرامرزی و جواهر کلام یکجا نام برد که هر دو فرزندان یك نسلند و تربیت شدگان یك محیط و صرف نظر از روش‌ها و و سبک‌های خود در سیاست و ریاست که من نمی‌پسندم و خود دانند هر کدام قلمی دارند با چانه‌ای گرم و مؤدب و شیرین و پر از حکمت و تمثیل