برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۴۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

کم کم دارند بنایی را پی میریزند که در آینده نزدیك باید دید بچه صورتی در خواهد آمد.

این مباحث در کدام در خور مجال واسعی دیگرند و فرصت بیشتری و آنچه فعلا ضرورت داشت اشاره‌ای بود چنانکه گذشت بخرابکاری‌هایی که در مطبوعات می‌شود و بدست کسانی که در ظاهر صاحبان مطبوعاتند اما در حقیقت خرابکاران این بنایی که باید سالها پایدار بماند و وسیله ذکر خیر آیندگان از نسل معاصر باشد.

این کلمات چنانچه دیدید با چند سطری از یك نویسنده شاعر فرانسوی شروع شد بعنوان حسن مطلعی یا عذری برای تمام خطا‌ها و لغزشهاییکه ممکن است بر قلم رفته باشد و اکنون می‌خواهم عمدا بعنوان قبح ختام آنرا بکلماتی از یکی از همین نوع مطبوعات رنگین بزک کرده یا‌یان بدهم تا هم بهترین بیدار باشی باشد برای نویسندگان حترم مطبوعات و هم اگر قصوری از راقم این سطور رفته و اهانتی بکسی شده است بوسیله این ختام قبیح‌تر و موهن‌تر کفاره‌ای بگناهی داده باشم که گفته‌اند دفع فاسد با فسد باید کرد:

«مرلین مونرو[۱] پس از سقط جنین سخت ناراحت است و از» «شرکت در فیلم‌ها خودداری می‌کند. هفته گذشته (جو نالوگان) کارگردان» «معروف او را برای بازی در فیلم (داغش بهتر است) دعوت کرد اما» «مریلین مونروز دزیر گریه و نیم ساعت مثل ابر بهار گریست در حالیکه» «مرتباً می‌گفت بمن ظلم شده است. بچه‌ام از دست رفت، سینما مرا» «بدبخت کرد. اگر اینقدر در دوران حاملگی از من کار نمی‌کشیدند» «حالا صاحب یك بچه خوشگل بودم.»


نقل از روشنفکر - صفحه ۱۵ - شماره ۲۸۴ بهمن ۱۳۳۷ - در ۴۸ صفحه بزرگ با پشت جلد نمیدانم چندرنگ


اسفند ۱۳۳۷
  1. و تأثر آور است که در فاصله چاپ اول و دوم این صفحات این زن عاقبت فدای هولیود شد و بعلت ناراحتی های ناشی از این نوع زندگی خود کشی کرد .