برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۵۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

می بریم که صنعتمان هنوز در بند سیمان نازی است و تنها سرمایه ذخیرهمان برای آبادانی مملکت همان دو سه سد نیمبندی که خدا عالم است بچه درد خواهد خورد. و بهداشتمان بصورتی است که قبرستانها‌مان هنوز یر است از بیماران اسهالی و ورم روده‌ای ـ و فرهنگمان جوری عمل می‌کند که هر الفبا خوانی بخیال پشت میز نشینی از مدرسه بدر می‌آید و تازه هنوز نمی‌دانیم با این سالی دوازده سیزده هزار دیپلمه دبیرستانها‌مان چه بکنیم - وبزرگترین تحول اجتماعی‌مان فروختن زمین‌های خالصه است بمردمی که روزی همین زمین‌ها را ازیشان غصب کرده بوده‌ایم و بهترین خواندنیها‌مان چنانکه دیدید عبارتست از همان «رنگین نامه‌»ها که بهتر آنکه مردم سواد نداشته باشند تا بتوانند بخوانندشان می‌بینید که ما هنوز اندر خم یك كوچه‌ایم. و بهر صورت خیالتان راحت باشد. بیهوده غم خط را نخورید پیران قوم هم که چنین غم بیهوده‌ای خورند بیکارند و شکمشان سیر است. اگر غمی باید خورد غم زبان فارسی است که حتی در مدارس بیچنان وضع ناهنجاری دچار شده است که راقم این سطور ناچار شد بعنوان تکلمۀ این مختصر- (که از سر جسارت وحق تاشناسی نسبت بپیران قوم فراهم شد) -گزارشی از آنرا بعرضتان برساند.

***

غرض[۱] از این مختصر روشن کردن و توضیح دادن وضع فعلی ادبیات فارسی در دبیرستانهاست و نشان دادن عللی که موجب ایجاد چنین وضعی شده است و در پایان کلام پیشنهادی برای اصلاح این وضع. اگر اصلاح چنین وضعی معتقد باشیم. زمینه اصلی این بحث تجربه شخصی نویسنده آنست که از ۱۳ سال تدریس ادبیات فارسی در دبیرستان‌ها بدست آورده است. گذشته از اینکه نویسنده فراموش نخواهد کرد که کی و کجا می‌زند گرچه این کجایی

    اسرائیل بسر می‌برند همین خط و زبان است. تنها چیزی از شرق که در تن اسرائیل است همین خط و زبان است وگرنه دیگر مظاهر زندگی اسرائیل همه غربی است.

  1. از اینجا ببعد گزارشی است که رسماً بوزارت فرهنگ داده شده است.