برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۶۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

«شرب الیهود» که شنیده‌اید عیناً وضع کتاب‌های درسی است. مثل همه چیز دیگر. درست است که حالا دیگر خیلی ترقی کرده‌ایم و دبستان‌ها داریم و دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها و قرار است در همه آن‌ها درس بخوانیم اما این درس را پیش کدام معلم و استاد بخوانیم و از روی کدام کتاب یا در کدام آزمایشگاه؟ تازه‌ترین تحول آنست که از وقتی دبیرستانهارا ملی کرده‌اند و نیمه ملی اما همه را تمام پولی هر کدام سرمایه‌ای کلان را بصورت آزمایشگاهی در گوشه اتاقی از مدرسه را کد گذاشته‌اند و اختیارش را بدست کلیدی سپرده‌اند که جزء دسته کلید فراش مدرسه آویزان است و گرفتاری بزرگ مدارس متوسطه این است که چگونه این آلات و ابزار براق فرنگی را از زنگ زدن نجات بدهند. آنهم در چه روزگاری؟ در روزگاریکه هزار وسیله دیگر برای آموزش خلق شده اما برای ما تنها وسیله آموزش در مدارس هنوز همین کتاب‌ها هستند بگذریم که حالا دیگر در ممالک از ما بهتران دارند خود تلویزیون را جای معلم می‌گذارند و ما هنوز درخم کوچه دعای وزارت فرهنگ با وزارت جنگیم که چرا از ۲۷۰ نفر دبیر مردی که دانشسرای عالی با هزار جان کندن در سال ۳۹ تربیت کرده است ۲۰۰ نفر را چکی برده‌اند نظام وظیفه. و حالا بجای این که در کلاس‌ها درس بدهند با کله‌های تراشیده دارند درجا می‌زنند تاحالشان جا بیاید و آنوقت بچه مدرسه‌ای‌ها تنها مانده‌اند با کتاب‌ها. و چه کتابهایی!؟ اینجا کاری به کار معلم‌ها ندارم و نیز بکار کتابهای