برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۶۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

دانشگاه. این هر دو مسائل دانشگاهی اند و طرف شدن با آنها اگر صلاحیتی نخواهد جربزه‌یی میخواهد که در من نیست اما يك معلم اطفال بهر صورت نمیتواند از کار کتابهای درسی دبستان و دبیرستان غافل بماند. کنه‌یی است بهرجهت بیخ ریش او چسبیده - باید این کتابها را درس بدهد. دست کم او که متولی این امامزاده ها است باید بتواند احترام این زیارت نامه ها را نگهدارد و بدبختی اینجا است که نمی تواند. از این کلاس به آن کلاس میرود و ازین میز به آن ميز و از این کتاب به آن کتاب درست همچون از شاخی به شاخی . فيزيك که دلش را زد با کتابهای طاق واژه ناخوانا ولابراتوارهای در بسته اش. میرود تاریخ و جغرافیا درس میدهد و خدا زنده بگذارد کتاب نویسهای فرهنگی را یکی و دوتا که نیستند! و من خوب میدانم که چه حسابی باید تنم را چرب کنم! تازه مگر میشود به مقام منبع وزارت جليلة فرهنگ اسائه ادب کرد. با انگ «توانا بود هر که دانا بود»ی که روی کتابهایش می گذارد. و من راقم نه یکسال است هزار زحمت از درس و و کلاس گریخته ام و بیخ گوش وزارت جلیله بدعا گویی مشغولم به ترس از اینکه مبادا باز گذارم باین امام زادهها و این زیارت نامه ها بیفتد خیال این اسائه ادب را در همین یکسال مرتب در سر پرورده ام. مدام از این اداره به آن اداره رفته ام و از این بایگانی بان کار گزینی و ازین ناشر سراغ دیگری را گرفته ام تا شاید سر از کار این بازار آشفته در بیاورم و این است آنچه عاقبت دستگیرم شده است. می- بخشید اگر متاع کاغدی است با پرت و پلای بی سرو تھی. آخر درین اداره بدستور رئیس به بیگانه یی چون من راه نمی داده اند و آن ناشر اسرار مفتضح کسبی خود را همچون مراسم اعظم بسختی مخفی میکرده است و فلان نویسنده کتاب درسی گمان می کرده که با رقیبی سرو کار دارد که بازار فروش او را تنگ خواهد کرد و این است که هنوز بسیاری اسرار واژه ناخوانا در کار کتابهای درسی هست که مرا بانها دسترس نبوده است و شما خود دانید. اما مشتی نمونه واژه ناخوانا که هست.

***

برای شش کلاس دبیرستان چهارصد و بیست و هشت جلد کتاب