روزانهیی باز کنند. ملاحظه میکنید که باین طریق با تأسیس شرکت افت یك قدم مثبت فرهنگی برداشته شده است. کتابها یك شکل زیباتر از سابق با تشکیلات فنی مجهز و مهمتر از همه قادر به چاپ کتاب برای یك كشور همسایه.
بازای کتابهایی که این شرکت برای جانی پخش شدن میان بچههای مردم چاپ میکند جلدی در حدودی ۳ تومان (آنطور که شایع است) از بودجه مملکت را میگیرد بعنوان مزد چاپ و کاغذ وغیره - متن را هم که سه سال پیش وزارت فرهنگ در اختیارشان گذاشته و بیهیچ کم و کاست هر سال مرتب چاپ میشود و خرج تازهیی ندارد و با حسابی که هر آدم وارد به امور مطبوعات میتواند بکند میتوان دریافت که برای چاپ کتابی با چنین تیر از عظیم پولی بسیار کمتر از اینها خرج میشود و از همین جا است که ناشرانی به نصف این قیمت «حتی کمتر» حاضر شدهاند کتابهای فرهنگی را چاپ و منتشر کنند. متنها چون هیچ کدام وسیله و ابزار کار مرتبی نداشتهاند و حرف هیچکدامشان هم با آن دیگری مطابقه نمیکرده است کار از این قرار در آمده است که میبینند و آنوقت همینطوری میشود که قیمت سهام شرکت افست بعد از سه سال بآن صورت عجیب ترقی کرده است[۱]
حالا قدم اول حرف درین مجانی پخش کردن کتاب میان مردم است. بچند دلیل که خواهد آمد. اما قبلاً بدانیم که تعداد کتابهای
چهار کلاسه اول که مجانی بخش میشود ۹ تا است. برای هر کلاس
- ↑ سهام این شرکت افست در روز اول تأسیس شرکت باین طریق پخش شده بوده است: - آقای علی ایزی ۶۰۰سهم-سناتور تقیزاده ۱۴۵ سهم - سناتور خواجه نوری ۵۰ سهم-آقای عرفان ( از دیوان عالی کشور ) ۱۰ سهم - آقای رمضان ابن سینا ۶۵ سهم - آقای جعفریامیر کبیر ۶۰ سهم - شرکت اقبال ۳۰ سهم- آقای زوار ۳۰ سهم - آقای طهوری ۱۰ سهم - آقای ایران پرست ۱۰ سهم و ملاحظه میکنید که از این هزار سهم چیزی باسم بنگاه فرانکلین که مباشر اصلی تأسیس این شرکت است نیست و البته چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار گذشته از پنکه آقای علی ایزدی نیز منکر است که مالك جنین سهامی باشد!