کتاب قرائتی و کتاب حسابی و یك علم الأشیاء هم برای چهارم و دست بالا قیمت مجموع این کتابها بحساب پولی که شرکت افست از سازمان خدمات اجتماعی و وزارت فرهنگ و سازمان برنامه میگیرد میشود ۲۵ تا ۳۰ تومان - اگر فراموش کنیم که حقا چاپ این ۹ جلد کتاب خرج بسیار کمتری میبرد. و نیز با توجه باین بدیهی اولیه که وزیر فرهنگ گزارش داده است که ۳۴ در صد از بچههای مردم بمدرسه نمیتوانند بروند. یعنی فقط ۶۶ در صد از بچههای مردم میتوانند سر کلاس حاضر شوند و کتاب مجانی بگیرند و حالا دلایل:
۱- کدام خانواده بسیار فقیر را میشناسید که در هر سال قادر به پر داختن این ۲۵ تا ۳۰ تومان برای خرید کتاب مدرسهای بچههایش نباشد: فرض کنید که همین خانواده بسیار فقیر چهار تا بچه داشته باشد ادست بالا را میگیریم) و هر کدام در یکی از این چهار کلاس ناچار باید سالی ۱۲۰ تومان برای خرید کتاب بدهد در حالیکه اگر قرار میبود کتابها را بخرد پسر کوچکتر را وامید است که در سال آینده از کتابهای برادر بزرگترش استفاده کند و باین طریق همین خانواده بسیار فقیر با اینکه چهار بچه هم در چهار کلاس داشته باشد چیزی بیش از همان سالی ۳۰ تومان (حداکثر) برای کتاب نمیپرداخت تصدیق نمیکنید که همین خانواده بسیار فقیر باحتمال قوی پولی در همین حدود را فعلاهم که کتابها مجانی است برای خرید بلیط بخط آزمایی میدهد با این صورت آیا بهتر نیست بگذاریم خانواده مورد بحث کتاب را پول بدهد و بخرد تأسر ما یداش در راه چاق و چله کردن سهام یک شرکت بزرگ مطبوعاتی بکار نرود؟ حالا از اینها بگذریم و توجه کنیم باینکه از ین راه وزارت فرهنگ فقط به ۶۶ درصد از بچههای مردم کتاب مجانی میدهد و دیگران را که راهی به کلاس و مدرسه نداشتهاند حتی از حق خریدن و داشتن کتاب کلاسی محروم کرده است. و آیا این سزاوار است؛ حالا که کلاس و معلم و مدرسه و تشکیلات نداریم چرا مردم را ـ وباعتراف وزیر فرهنگ ۳۴ درصد از مردم را از حق خریدن کتاب درسی محروم کنیم؟ کار وزارت فرهنگ در این مورد درست با این میماند که دولت مثلاً برای ارزان کردن خرج زندگی