برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۰۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۰۴
سه سال در دربار ایران
 

از یک ساعت به انجام رسید و اعلیحضرت برخاست و در سمت دست چپ از پشت درختان به عمارت گلستان رفت.

کسانی که در سلام شرکت کرده بودند به وقار تمام از درهای مختلف بیرون رفتند و من هم که عشقی به دیدن این منظره داشتم پس از تماشای آن بیرون آمدم و دم در دیدم که درشکه‌ای منتظر من است تا مرا به مهمانخانۀ فرانسه[۱] ببرد و وقتی که به آنجا رسیدم ساعت شش بود و پس از رسیدن دانستم که چند اطاق مهمانخانه را به اختیار من گذاشته‌اند.

این مهمانخانه متعلق است به مسیو پره‌وو[۲] از فرانسویان اهل پن تاموسون[۳]. به دفتر او رفتم، دستور داد بار و بنۀ مرا که آورده بودند و در راهرو حیاط مهمانخانه بود به اطاق‌هایی که برایم تعیین شده بود ببرند.

موقعی که داشتیم از واقعۀ جانسوز مرگ پسر بیست و نه ساله‌اش که به چرک کبد فوت کرده بود صحبت می‌کردیم چشمم به عکس‌هایی از نظامیان فرانسوی افتاد و در میان آنها عکس پسر عم خود را شناختم که لباس خدمت طبیب نظام را در بر داشت.

پره‌وو به من گفت که این عکس‌ها از شاگردان پدرم است که در استراسبورگ معلم شمشیربازی بود. گفتم عجب شما پسر همان پره‌وو نیک‌سیرتید که به من هم در شهر زیبای استراسبورگ شمشیربازی را در فاصلۀ ۱۸۶۱-۱۸۶۳ میلادی به روش اهالی جزیرۀ سیسیل تعلیم داده؟ گفت بلی، سپس در این باب به تفصیل صحبت کردیم بعد گفت که خود من هم چندین سال در شهر ادسا به تعلیم اسلحه‌بازی مشغول بودم و در آنجا ازدواج کردم، آنگاه به ایران آمدم و قریب بیست و پنج سال است که در اینجا ساکنم و برای آن که خانوادۀ خود را نان بدهم تا به حال چندین شغل پیش گرفته‌ام چنان‌ که گاهی شیرینی‌پز شاه گاهی امتیازدار نفت کارخانۀ چراغ برق طهران بوده و حالیه مهمانخانه‌دار شده‌ام و زن و دو پسرم در همین مهمانخانه مغازه‌ای دارند که در آنجا اقسام امتعۀ فرانسه را به فروش می‌رسانند.

مهمانخانه فرانسه دارای نمای خارجی زیبایی است، همین که از در آن داخل شدید به باغ پر از گلی می‌رسید که دورادور آن اطاق است و پیش‌تر دالانی متکی بر ستون‌های


  1. Hotel de France
  2. M. Prevot
  3. Pont a-Mousson