چپ دری است و این در تنها دری است که به اندرون راه دارد. این نوع درها را «در خلوت» میگویند.
نارنجستان عبارت از باغی دراز و زمستانی است که در آن درختهای نارنج بسیار پروردهاند و نهر آب صافی در مجرایی از مرمر آرامآرام از میان آن میگذرد. برابر دیوار مقابل طاقچههایی است که هر وقت شاه در این نزدیکیها غذا بخورد کبابچیباشی شاه در آنجا کبابهایی لذیذ جهت او تهیه مینماید.
شمس العماره بلندترین این عمارات بهشمار میآید و در آن قسمت بالا دو برج مربع دارد و سه طبقه است و در روی هر یک از این برجها غرفهای است و در میان آنها چیزی شبیه به ناقوس مجزا ساختهاند که ساعتی بر آن نصب است.
اطاقهای شمس العماره مخصوص اهل حرم است و ایشان از اندرون از دالانهایی که هیچکس نباید در آنها باشد در میان دیوارهای بلند به اینجا میآیند و در پشت پنجرههای محفوظ مینشینند و از بالای آن باغ گلستان را از طرفی و خیابان پرجمعیت ناصریه را از طرفی دیگر دیدهبانی میکنند. یک در بازار نیز در مقابل آن باز میشود و از بالای آن حتی میتوان اطراف طهران را هم تماشا کرد.
عمارت بادگیر را به این جهت به این اسم خواندهاند که چهار بادگیر در چهار طرف آن به شکل برج درست کردهاند. سمت چپ آن قوشخانه است که حالیه متروک افتاده و سمت راست آن زینخانه است که پر از زین و یراقهای مغرق است و آنها را تا سقف بر رویهم چیدهاند.
نمای جلوی آن که عریض است و پنجرههای شیشهای دارد متوجه باغ گلستان است ولی پلهکان مرمر آن که از آنجا باید به اطاقها راه یافت در داخل حیاطی است که در آن در طرف راست عمارت قرار گرفته.
در انتهای همین حیاط کارخانههای الماس تراشی سلطنتی قرار دارد و من در آنجا قطعات ناهموار الماس زردی را که از کاپ میآورند و در همین سفر اخیر در اروپا خریده شده بود در دست الماس تراشان دیدم.
تقسیمات این عمارات تقریبا در همه به یکشکل است. همه تالاری دارند و اطاق هایی کوچکتر. بههمین وضع زینت داخلی آنها هم به یکدیگر شبیه است و در میان آنها