برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۱۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۱۶
سه سال در دربار ایران
 

پاره‌ای مذاکرات لازم باشد در باغ گلستان قدم می‌زنند.

چون موقع صرف غذا می‌رسد یعنی بین یازده و نیم و ظهر شاه به خواندن روزنامۀ فرانسه که اعتماد السلطنه مترجم مخصوص او آنها را ترجمه می‌کند گوش می‌دهد و اعتماد السلطنه که مردی فوق العاده زیرک است و نبض شاه را نیز کاملا در دست دارد در این ترجمه به خوبی اقتضای مزاج اعلیحضرت را رعایت می‌نماید و مطلب را طوری به قالب ترجمه می‌ریزد که مورد پسند شاه واقع شود، آن وقت شاه قاه‌قاه می‌خندد اما وقتی که با مطالب خطرناکی دست به گریبان می‌شود و در بیان آنها به اشکال برمی‌خورد من بیچاره را به زحمت می‌اندازد و شاه در آن باب از من توضیحاتی می‌خواهد.

بعد از آن که غذا تمام شد و غلیون صرف شد درباریان سلام می‌کنند و بیرون می‌روند و شاه با عملۀ خلوت که شغل عمده‌شان تهیۀ وسایل تفریح خاطر ملوکانه است به صحبت مشغول می‌شود و بقیۀ روز به غیر از اوقات کار و استراحت به همین شکل می‌گذرد.

۱۲ نوامبر=۱۸ ربیع الاول

اندرون در قسمت شمالی قصر است و من تاکنون چندبار داخل آن شده‌ام، گاهی از در نارنجستان که مخصوص رفت‌وآمد شاه است گاهی نیز از در معمولی که از راه خیابان در اندرون به در الماسیه منتهی می‌شود. این در اخیر که نیز به اندرون راه دارد هیچ‌وقت باز نیست و این که آن را به این اسم موسوم ساخته‌اند به علت آیینه‌های کوچکی است که روی آن کار گذاشته‌اند و از دور مثل الماس می‌درخشد.

هر وقت که از در نارنجستان داخل شوم به دستور شاه و در این صورت خواجه‌سرایی به امر او مرا تا اندرون هدایت می‌کند ولی اگر از اندرون مرا برای عیادت مریضی بخواهند از در خارج می‌روم تا به حیاطی که خواجه‌سرایان در آنجا منزل دارند می‌رسم و پیش آغاباشی که سیاهی بلندبالا و لاغراندامی حبشی است می‌روم. جناب اعتماد الحرم اگر هم همیشه همراه من همه‌جا نیاید اقلا مرا تا دری که در آخر دالانی است هدایت می‌کند و آنجا به خواجه‌سرایان مخصوص خانمی که باید به عیادت او بروم تحویلم می‌دهد و من از دری که فورا از عقب به روی ما بسته می‌شود داخل حیاط