برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۱۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل سوم: طهران، ارک و عمارات آن، وضع شهر
۱۱۹
 

زنی که می‌خواهد در اندرون حرکت کند چادرنمازی بر سر می‌اندازد و دم در کفش خود را می‌پوشد و حرکت می‌کند اما اگر بخواهد بیرون بیاید حرکت صورتی دیگر دارد به این معنی که به لباس مخصوص تمام زن‌های مسلمان که اجبارا باید آن دربر کنند در می‌آید تا به آزاری بتواند در کوچه‌ها قدم بزند.

در کوچه لباس همۀ زن‌ها یکی است تا آنجا که شناختن ایشان حتی بر شوهرانشان نیز ممکن نیست.

زن بعد از آن که شلوار بلندی را که آبی‌تیره و گاهی هم بنفش و اگر سیده باشد سبز است و تا بند پا را می‌گیرد پوشید چادری سیاه یا نیلی‌رنگ که آستین ندارد و تا مچ پایین می‌آید و همۀ اندام را می‌پوشاند بر سر می‌اندازد و صورت را در زیر روبندی مخفی می‌کند و از سوراخ‌های آن‌که بی‌شباهت به غربال کوچکی نیست می‌بیند و نفس می‌کشد.

اگرچه این لباس رو برای همۀ زنان ایرانی از جهت شکل و رنگ و جنس پارچه یکی است لیکن نباید تصور کرد که حال لباس زیر هم همین است.

اندرون شاهی مرکز تفنن‌بازی و آرایشگری زن‌هاست و از هر جا بیشتر در آنجا بازار آن رواج دارد و جایی است که نمایشگاه مخصصوص جواهرات گرانقیمت و پارچه‌های نفیس و البسۀ زربفت محسوب می‌شود و هر زنی دربند این است که با چه آرایش و نمایشی رقبای خود را سرافکنده و دوستان خود را شاد نماید. مثلا اگر زنی می‌خواهد که لباسش از جهت جلوه و جمال منحصر باشد می‌فرستد هر چه از آن پارچه در بازار به دست می‌آید بخرند تا دیگری نتواند از همان لباس داشته باشد و من زنی را می‌شناسم که در عرض یک ماه برای همین قبیل خریدها ۳۰۰۰۰ فرانک پول داده است.

اما جواهرات که در آرایش جای خود دارد به‌خصوص در مملکتی مثل ایران که معدن مروارید و فیروزه است و هرکس یک قسمت مهم از ثروت خود را صرف خرید جواهرات می‌کند.

قیمت جواهراتی را که شاه در روزهای سلام با خود دارد تا صد ملیون تخمین زده‌اند اگر چه قیمت جواهراتی که بعضی از اهل حرم با خود دارند هرگز به این پایه نمی‌رسد ولی باز آن هم نمایندۀ مبلغ خطیری است.