برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۱۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۲۰
سه سال در دربار ایران
 

پیش از آن‌که از اندرون خارج شویم باید از محمد خان کوتوله نیز که قاصد مخصوص اعلیحضرت و پیغام‌بر او پیش اهل حرم است ذکری بکنیم.

نباید تصور کرد که اهمیت این مرد هم به تناسب قد اوست، اگر چه او مؤدب و متواضع است و وقتی که در خیابان‌های گلستان قدم می‌زند دست‌های خود را در آستین کرده بر روی سینه صلیب‌وار می‌گذارد لیکن پیش شاه و نسوان حرم به علت محرمیتی که دارد بسیار متنفذ و مقتدر محسوب می‌شود.

جای این سؤال باقی است که آیا با وجود دیوارهای بلند اندرون و زندگانی صومعه‌نشینی زنان حرم و چادر و روبند و خواجه‌سرایانی که دائما مواظب ایشانند این زنان دست از پا خطا نمی‌کنند و مرتکب امری که این همه از آن وحشت دارند نمی‌شوند؟ من که در این باب شک دارم.

حکایت یکی از دختران شاه که فقط نسبت نزدیک او به اعلیحضرت او را از غضب ملوکانه نجات داد و همدستش جابه‌جا به قتل رسید و داستان زن دیگری که به این اندازه با شاه قرابت نداشت و نتوانست موجب حامله بودن خود را بیان کند و نزدیک بود که به قتل برسد همه شاهد صدق این مدعی است.

۱۴ نوامبر=۲۰ ربیع‌الاول

شاهزاده ظل السلطان پسر ارشد شاه که دو دوز است به طهران وارد شده کالسکۀ خود را پی من فرستاد.

عمارت او که در قسمت شمال شرقی شهر واقع شده در ورودی مجللی دارد که بالاخانه‌ای روی آن است و مثل در خانۀ هر یک از محترمین قراولانی دم در آن پاسداری می‌کنند.

پس از آن که از این درگذشتیم از حیاط بزرگی که حوض‌های پر آب و باغچه‌های پر گلی دارد می‌گذریم بعد به عمارت اصلی می‌رسیم که درهایی بزرگ و سردری بلند دارد. غلامی مرا به تالار بزرگی برد که بزرگی آن از بزرگی عمارت و عظمت مقام صاحب آن حکایت می‌کرد.

بعد از چند لحظه انتظار جهت اعلام ورود من به حضرت والا مرا به اطاقی که نور