برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۲۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۳۲
سه سال در دربار ایران
 

۱۴ ژانویه=۲۲ جمادی‌الاولی

هشت روز است که من مشغول مداوای صدر اعظم که به مشمشه مبتلی شده، پس از آن‌که به او اطمینان دادم که قطعا معالجه شده است لوله کاغذی که روی آن به خط فارسی چیزی نوشته و چندین مهر بر آن بود به من داد و معلوم شد که آن قبالۀ زمینی است نزدیک میدان توپخانه روبه‌روی باغ لاله‌زار که آن را صدر اعظم به من بخشیده تا در آن‌جا برای خود خانه‌ای بسازم.

پس از آن‌که امین‌السلطان این قباله را به من داد و از معالجات من اظهار تشکر کرد گفت این زمین را به این امید به شما وامی‌گذارم که در آن به میل خود خانه‌ای بسازید و به این ترتیب به ماندن در ایران مجبور شوید.

در مدتی که امین السلطان مریض بود غالبا با اعضای خاندان او حشر داشتم. دولت این خاندان از پدر امین السلطان که سقاباشی ناصرالدین‌شاه بود و به مقام صدارت رسید شروع شده است.

این سقاباشی نه خواندن می‌دانست نه نوشتن ولی در عوض هوشی تیز و حافظه‌ای سرشار داشت و در دورۀ صدارت خود با کفایت تمام حکومت می‌کرد.

موقعی که او مرد یعنی در تابستان ۱۳۰۱ ناصرالدین‌شاه پسر ارشدش میرزا علی اصغر خان را به مقام پدر ارتقا داد و همان لقب امین السلطانی را به او عطا کرد و او کمی بعد به مقام صدارت رسید.

امین‌السلطان قامتی بلند دارد بلندتر از حد متوسط، چهره‌اش گشاده و باصفا و چشمانش سیاه است و عیبی در ظاهر صورت او دیده نمی‌شود، ریشی کوتاه دارد که انبوه و مشکی است و مثل شبق می‌درخشد، ابروانش پرپشت و پیوسته است و ایرانی‌ها این نوع ابرو را از اسباب زیبایی شخص می‌شمارند. شخصی است محتاط و اخلاقا جدی، با دوستان بشاش و خوش‌صحبت است و در محاوره آثار کمال هوشیاری از بیانات او ظاهر می‌شود. خلاصه می‌توان گفت که صدر اعظم اعلیحضرت مردی است بسیار لایق که می‌تواند در کاربری و اخذ تصمیم حزم را با اراده توأم کند و مشاغل عالیۀ خود را به این ترتیب به خوبی پیش ببرد.

امین‌السلطان که ۲۸ سال بیشتر ندارد از سه برادر دیگر خود مسن‌تر است.