برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۳۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۳۴
سه سال در دربار ایران
 

آرزوی تمام زن‌های اندرون این است که از شاه بچه‌ای بیاورند و این آرزو چنان در ایشان شدید است که هر وقت به طبیب می‌رسند عمدۀ صحبتشان با او در همین باب است و بسیار اتفاق می‌افتد که یک عده حقه‌باز هم ایشان را در دام خود می‌اندازند و از ایشان استفاده‌های هنگفت می‌کنند.

فرزند گرو زندۀ محبت شاه است نزد مادر و باعث خوشبختی اوست. زنی که عقیم است و این وسیله را برای جلب محبت شاه در دست ندارد و می‌بیند که سال‌به‌سال شاه از حال او نمی‌پرسد طبیعی است که به برانگیختن وسائلی دست بزند و شاه را به سمت خود بکشاند و یکی از بهترین این وسائل جمع کردن چند دختر زیباست در خدمت خود تا شاید شاه به آن طرف متمایل شود و دستی به سر و گوش یکی از آنها بکشد.

امینه اقدس اگر چه پیر شده و فرزند هم ندارد لیکن از این جنس زن‌ها نیست و اگر به تربیت خانم‌باشی قیام کرده فقط از لحاظ علاقه و جان‌نثاری خاصی است که نسبت به شاه دارد. شغل مهم خزانه‌داری شاه و اعتماد تام و تمامی که اعلیحضرت نسبت به او دارد او را از تشبث به این قبیل زمینه‌سازی‌ها بی‌نیاز می‌کند چه علنا می‌بیند که طرف مهر و محبت شاه است ولی چنان که پیش هم اشاره کردیم بدبختی غظیمی در کمین اوست و چیزی نمانده است که به کلی از حلیۀ بصر عاری شود.

شش هفت سال قبل چشم راست او کور شد و حالیه روزبه‌روز بینایی چشم چپ او نیز کم می‌شود و اطبای ایرانی او با معالجات سرسری و دواهایی که تنها اثر آنها کمک به سرعت سیر مرض است اوقات را به تفنن می‌گذرانند در صورتی که اگر این چشم را هر چه زودتر عمل کنند از کوری جلوگیری به عمل خواهد آمد.

مداوای این قبیل خانم‌ها کار آسانی نیست زیرا که طبیب باید دیپلومات باشد تا بتواند بفهمد که کجای خانم درد می‌کند و چه دردی دارد چنان‌که من به زحمت توانستم بفهمم که امینه اقدس به چه مرضی مبتلی است به این علت که اولا یک عده مردم نفعشان در این بود که ناخوشی این زن طول بکشد و چون از دخالت من بیم داشتند هر قدر می‌توانستند در طلب من کوتاهی می‌کردند ثانیا اگر من در معالجه دخالت می‌کردم بالاخره در می‌یافتم که او چه مرضی دارد و خانم با این که سه بار من به معالجۀ او رفته بودم از هر دردی می‌نالید مگر از چشم، هیچ‌وقت چشمان خود را به من نشان نمی‌داد تا