برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۴۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل سوم: طهران، ارک و عمارات آن، وضع شهر
۱۴۷
 

بود که در دادن اجازۀ این سفر داشت در صورتی که احتراز این سفر قبلا به خوبی ممکن بود.

البته این دوره با ایامی که شاهنشاهی نمی‌توانست خود از مملکت خویش خارج شود یا بالاتر از آن به بیرون رفتن یکی از زنان خود رضا دهد فرق فاحش کرده زیرا که ناصرالدین‌شاه اول پادشاهی است که برخلاف سیرۀ قدیمی از مملکت خود به میل شخصی قدم بیرون گذاشته و حالیه هم بر اثر القاآت جدی مشاورین فرنگی خود که طبیب فرانسوی او را هم باید از جملۀ ایشان شمرد رفتاری کاملا مخالف آداب دیرینه اختیار کرده و این تغییر وضع تا حدی هم نتیجۀ هوش و فکر باز و سعۀ‌صدر خود شاه است که مزیت آداب فرنگی را درمی‌یابد و میل به اقتباس آنها دارد و می‌خواهد که خرافات معمول بین مردم را براندازد.

ناصرالدین‌شاه در یکی یعنی از سفرهای اولی خود به فرنگستان دو تن از زنان محبوبۀ اندرون یعنی انیس الدوله و عایشه خانم را همراه برد اما در مسکو مجبور شد که ایشان را به طهران برگرداند و بر اثر همین تجربه بود که در دادن اجازۀ حرکت به امینه اقدس تردید داشت به خصوص که از توطئه‌بازی‌های درباریان و اهل حرم هم بی‌اطلاع نبود ولی در آخر کار چون دلش به حال این زن بیچاره می‌سوخت استرحاما به او چنین اجازه‌ای داد.

۱۴ آوریل=۲۳ شعبان

مسیو دبالوا که دورۀ مرخصیش سر آمده بود به طهران برگشت و کارهای سفارت فرانسه را شخصا در دست گرفت و تصادفا بارون درپ[۱] وزیر مختار بلژیک هم در همین موقع به نمایندگی این دولت به طهران وارد شد.

در این ایام امتیاز بانکی به صورت بانک استقراضی به دو نفر روس یکی به نام پولیاکف[۲] دیگری به اسم رافالوویچ[۳] داده شده و خیال این دو تن این بوده است که امتیاز کشیدن راه‌آهنی را نیز در ایران بگیرند ولی به تحصیل این امتیاز ثانوی توفیق نیافته‌اند. چنین به‌نظر می‌رسد که با اعطای این امتیازات پی‌درپی ایران بالاخره به تمامی به دست


  1. le baron d'Erp
  2. PoliaKoff
  3. Raffaliovitch