برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۴۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل سوم: طهران، ارک و عمارات آن، وضع شهر
۱۴۹
 

واقع شده. مدخل باغ که بنای نگارستان در داخل آن است در بزرگی است که بالاخانۀ وسیعی بر بالای آن ساخته‌اند. پس از آن‌که از خیابان عریض و طویل مستقیمی که در دو طرف آن چنارهای کهنی است بگذرید به یک ردیف بنا می‌رسید که در حقیقت راهرو بناهای بعدی است. این بناهای دومی در مرکز باغ ساخته شده و در آخر آنها حیاط مربعی است دارای عمارتی با اطاق‌هایی مانند هم. این حیاط اندرون نگارستان است.

فتحعلی شاه باغ نگارستان را بسیار دوست می‌داشت و غالبا در آن‌جا اقامت می‌کرد و داستان‌هایی که عوام از این پادشاه نقل می‌کنند یک قسمت راجع به باغ نگارستان است مثلا می‌گویند که شاه زنان حرم خود را به همان حالی که حوا از بهشت بیرون آمده بود از بالای سرسره‌ای امر به سر خوردن می‌کرد تا این که به حوض پرآبی می‌رسیدند و او از تماشای این منظره لذت می‌برد، همچنین مشهور است که این پادشاه از شش‌صد زن خود شش‌صد فرزند داشت و پنجاه تن از آنان در یک سال به دنیا آمده بودند.

امر مسلم این که فتحعلی شاه ریشی بسیار قشنگ داشت که پهنا و درازی آن از حد معمولی متجاوز بود و شاید هم نقاش‌ها چون دانسته بودند که شاه این قسم ریش را دوست می‌دارد در نمایاندن آن بر روی پرده‌ها قدری راه افراط رفته باشند. از این قبیل است پرده‌ای که در عمارت سلطنتی دیده می‌شود و در آن شاه با ریش دراز بر تخت نشسته و دوازده نفر از پسران او در دو طرف شاه ایستاده‌اند. البته برای کسی که این همه پسر داشته دوازده تن چیز قابلی نیست، شاید اختیار این دوازده نفر به مناسبت شباهتی است که ایشان از حیث ریش با پدر خود داشته‌اند و اگر چه این شباهت کامل نیست اما شاه لابد به داشتن چنین فرزندانی با این محاسن بارز بر خود می‌بالیده است.

برگردیم بر سر قصۀ بدر السلطنه. اطاقی مخصوصا در یکی از گوشه‌های عمارت برای این کار مهیا ساخته و پرده‌های ضخیم تیره‌رنگی برای دفع نور آفتاب جلوی پنجره‌ها آویخته بودند. تخت دراز محکمی که به دستور من درست شده بود در میان اطاق قرار داشت و روی آن توشک و چند نازبالش گذاشته بودند. اسباب عمل و لوازم بستن زخم‌های روی میزی در دسترس من بود و برای شروع به عمل هیچ لنگی نداشتیم.

بدر السلطنه که پسر زیبای شش هفت ساله و برادرش با سه خواجه‌سرا و چند تن از دوستان دور او را گرفته بودند بار دیگر استخاره‌ای کرد تا ببیند که عاقب عمل خوب