برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۶۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل چهارم: قصور ییلاقی و شکارگاه‌های شاهانه- البرز و مازندران
۱۶۵
 

تلاقی می‌کند نمودار است و روشنایی شب نظر را تا دورترین حد امکان جلو می‌برد.

رسیدن سکوت و آرامش شب به درندگانی که در دره‌های عمیق اطراف منزل دارند مجال می‌دهند که در طلب طعمه از زوایای خود بیرون بیایند. پیش خود خیال کردم که غرش یکی از آنها را از دور می‌شنوم، هرقدر گوش دادم خبری نبود و کوچکترین صدایی به گوش نرسید حتی دیگر صدای زنجره‌ها نیز قطع شده و سکوت طبیعت مطلق است، به قول شاعر: «در این سرزمین عطرآگین همه چیز سر بر بستر راحت گذاشته است» .

من هم به درون چادر قدم گذاشتم تا به انتظار رسیدن فردا خوابی راحت کنم و صبح را که چندان هم دور نیست زودتر برخیزم.

۵ ژوئیه=۱۷ ذی‌القعده

پس از آن‌که سه فرسخ راه در ظرف سه ساعت یعنی از ساعت شش تا نه صبح طی کردیم به لواسان بزرگ رسیدیم. راه امروزی ما از راه دیروزی آبادتر و سرسبزتر است چه در هر گوشه در ته دره‌ای درختزاری دیده می‌شود و از هر کنار صدای نهری به گوش می‌رسد. اردوی ما در ته یکی از این دره‌ها و دامنۀ کوه‌های مرتفعی فرود آمده، قلل این کوه‌ها در بعضی نقاط پربرف و در بعضی نقاط دیگر خالی از آن است و این وضع حاکی است که قسمت‌های گود را برف پر کرده و قسمت‌های برجسته از آن خالی مانده‌اند.

مقابل ما کوهی است که فردا باید از آن بالا برویم، راه‌های باریک متعددی را که روی آن نمایان است از دور می‌بینیم.

۶ ژوئیه=۱۸ ذی‌القعده

پس از آن که از اردو خارج شدیم و از میان حیوانات و عملجات که به بار کردن چادرها مشغول بودند گذشتیم شروع به بالا رفتن کردیم و تا یک ساعت از همان راه‌هایی که از لواسان می‌دیدیم بالا رفتیم. این راه‌ها خیلی سربالاست و من از دیدن آنها به یاد راه قدیم کاتارو به کرزاتس در قره‌طاغ افتادم.

بعد از آن‌که به قله رسیدیم معلوم شد در ارتفاع ۲۵۰۰ متر هستیم. در هر طرف ما