برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۶۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل چهارم: قصور ییلاقی و شکارگاه‌های شاهانه- البرز و مازندران
۱۶۷
 

در ایام اقامت در قره‌طاغ از آنها در رودخانۀ ریکا نیز صید کرده بودم. این نوع ماهی مخصوصا در نزدیکی سرچشمۀ آن که غار بزرگی است تقریبا به ارتفاع یکی از دروازه‌های طهران زیادتر یافت می‌شود. شاه ده دوازده عدد از این ماهی‌ها را که از ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر طول داشتند و آنها را با دام نزدیک چادر سلطنتی گرفته بودند برای من فرستاد.

۸ ژوئیه=۲۰ ذی‌القعده

امروز از دو به نه کیلومتر دورتر یعنی به کنار سیاه‌پلاس‌رود از شعب دست راست لار انتقال یافته، کسانی که دو دستگاه چادر دارند دستگاه دوم را قبلا در کنار سیاه‌پلاس‌رود زده‌اند ولی من که یک دستگاه بیشتر ندارم هنوز منتظرم رطوبتی که آن دیشب بر اثر ریزش باران پیدا کرده خشک شود تا بتوان آن را از اردوگاه سابق به اینجا آورد. بل سگم همه‌جا با من است و سلطان علی باوفا هم که تفنگ مرا به دوش دارد با من همراه است. به عزم این‌که به خدمت شاه که در گوشه‌ای از بیابان پرعلف مشغول شکار است برسم از اسب پیاده شدم و تفنگ را برداشتم و با بل به راه افتادم و در آنجا به شکار چند بلدرچین موفق شدم.

در مدت غیبت من چادرهایم را به محل جدید آورده و در نقطه‌ای زده بودند، همۀ آنها خشک شده جز جدار خارجی چادر بزرگ که هنوز رطوبت دارد و به همین جهت درست نمی‌توان آن را باز کرد و کشید.

سه روز در سیاه‌پلاس ماندیم. اعلیحضرت هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد که میخ چادرها زیاد در یک نقطه ثابت بماند مثل این که به تصور او این میخ‌ها در این صورت خواهند پوسید پس ناچار باید هوا بخورند و هر چند روز از جایی به جایی دیگر منتقل شوند. از این گذشته نقل و انتقال دائمی از لوازم زندگانی ایرانی و از لحاظ حفظ صحت از واجبات است زیرا که در این قبیل اردوها چون کسی به فکر نظافت اجباری نیست دو سه روز که بگذرد خون و امعاء گوسفندهایی که هر روز و در هر طرف می‌کشند چنان فضا را کثیف و متعفن می‌کند که دیگر اقامت در آنجا ممکن نمی‌شود.

در اینجا هرشب باران می‌بارد به همین علت روزها میزان الحراره تا دوازده درجه