برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۷۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۸۰
سه سال در دربار ایران
 

کثافات اطراف را زایل می‌کند و اگر آن نبود همۀ ما مسموم می‌شدیم.

کوه‌هایی که از همه طرف بر ما مشرف و اطراف ما را محصور کرده و از خلال آنها جز باریکه‌ای از آسمان چیز دیگری نمودار نیست همه آهکی‌اند و در چند جا بر اثر حرکات معرفة الارضی یک طبقه از احجار به شکلی برجسته نمایان شده چنان که گویی سقفی بر اثر فشار دیوارها شکاف برداشته است.

ارتفاع این کوه‌ها به قدری است که هر وقت من به قصد شکار بر آنها بالا می‌روم به مرتفعات مهمی می‌رسم باز سبزه‌هایی را که اتفاقا بر قلل جبال وجود دارد و از پایین می‌دیدم باز به همان وضع سابق مشاهده می‌کنم و مثل این است که چیزی از کوه را بالا نیامده‌ام.

در اردوی ما که ارتفاع آن از ۲۵۰۰ متر هم کمتر است بلندی زمین و کمی هوای آزاد همۀ ما را دچار زحمت کرده است. شاه غالبا گرفتار سردرد است و دیگران نیز کم‌وبیش همین‌حال را دارند، همه بی‌حال و از اقدام به کاری که قدری استقامت لازم داشته باشد عاجزند بومیان هم هیچ‌کاری را با حرارت و پشت‌کار انجام نمی‌دهند تا آنجا که سه روز طول کشید تا ده تن از ایشان زمینی را جهت زدن یک چادر بزرگ آن هم به زحمت هموار کردند.

امروز امین السلطان عقب من فرستاد و بعد از آن که به خدمت او رفتم حکم نشان شیر و خورشید را که در طهران داده شده بود به من داد اما باید بگویم که این لطف صدر اعظم اعلیحضرت هرچه بود به آن اندازه که دیروز اعطای نشان «لژیون دونور» به توسط وزیر مختار فرانسه در من تولید مسرت کرد مرا مسرور ننمود.

۲۶ اوت=۹ محرم

طوفان و باران پی‌درپی فرا می‌رسید اما طوفان امروزی از همه مهیب‌تر و بالا دست همه محسوب بود.

نزدیک به یک ساعت بعد از ظهر رعد شروع به غرش کرد و باریکه‌ای از آسمان که بالای سر ما قرار داشت میدان جولان قطعات عظیمی از ابرهای سیاه شد، کمی بعد سیل باران که دو ساعت طول کشید سرازیر گردید و همۀ ما را خیس کرد. از این باران از