برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۸۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل چهارم: قصور ییلاقی و شکارگاه‌های شاهانه- البرز و مازندران
۱۹۳
 

را به این حسن نظر تبریک گفت اما جلوی تهمت و بدزبانی را که باب شده نمی‌توان گرفت حتی درباریان که معمولا مردمی خود دارند و در نهفتن حقایق مهارتشان کمتر از استادی ایشان در تلقین زهر تملق نیست همین حال را دارند و حال این جماعت وخامت اوضاع را می‌رساند.

۲۵ ژوئن=۱۸ ذی‌القعده

امروز بعد از ظهر عزیز السلطان یکی از پسران جوان شاه را به شکار دعوت کرده است. ملیجک یا بهتر بگوییم پدرش از هیچ چیز ملاحظه ندارند. وجود این بچه کثیف خودرأی در دربار گذشته از این که چیزی بر شأن شاه نمی‌افزاید باعث سرشکستگی او نیز شده و همه این کار را تقبیح می‌کنند. به نظر من محبتی که اعلیحضرت به این بچه حیوان چشم دریده دارد به کلی غیر طبیعی است در صورتی که انسان از دیدن اطفال نازنین خود شاه حظ می‌برد و تعجب می‌کند که او چرا آن همه محبت را از اطفال خود برمی‌گیرد و به این عزیزدردانۀ بی‌جهت متوجه می‌سازد.

۲۷ ژوئن=۲۰ ذی‌القعده

امروز خدا به اعلیحضرت پسر جدیدی مرحمت کرده. مادر این طفل نوزاد برادرزادۀ خانمی است که سال قبل من او را عمل کردم، زنی است جوان و دخترکی هفت ساله از شاه دارد.

اگر چه از این قبیل نوزادها گاه‌به‌گاه در اندرون قدم به عرصۀ وجود می‌گذارند ولی ناصرالدین‌شاه اگر هم از اینها بیشتر زن داشت باز نمی‌توانست به جد خود فتحعلی شاه که از جهت کثرت اولاد شهرتی عالمگیر دارد برسد.

۳۰ ژوئن=۲۳ ذی‌القعده

این ایام مشکل تازه‌ای بر مشکلات سابق افزوده شده است به این معنی که کاتی گرین‌فیلد[۱] دختر جوان ۱۷ ساله را به تازگی یکی از رؤسای کرد به اسیری گرفته و به میان


  1. Katty Greenfield