برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۹۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۹۸
سه سال در دربار ایران
 

۲۲ ژوئیه=۱۵ ذی‌الحجه

مثل سال گذشته از افجه گذشتیم و شب را در گلندوک اما در خود آبادی قریب به یک فرسخ بالاتر از پل گذراندیم. هنوز حاصل‌ها را برنداشته بودند و درست نمی‌دانستیم که چادرها را کجا بزنیم تا از شر گرمایی که در این تنگه‌ها حکمفرماست آسوده باشیم.

۲۳ ژوئیه=۱۶ ذی‌الحجه

در امتداد ساحل راست جاجرود در درۀ تنگی که در میان کوه‌های بلند باز شده و رگه‌های معدن آهن در آنها نمایان است حرکت کردیم. غرش آب در این قسمت به علت نشیب تند رودخانه و تخته‌سنگ‌هایی که در راه سیر آن افتاده فوق العاده زیاد است. به غیر از یک سربالایی تند بقیۀ راه برای سوار چندان بد نیست.

دامنه‌های کوه‌ها همه‌جا تقریبا خشک است فقط دو آبادی خرم که در طی طریق دیده شده خاطر ما را طراوتی تازه بخشید. این دو آبادی که یکی در طرف راست دیگری در سمت چپ راه واقع است در زیر درختان چنار و تبریزی و بید و سنجد و اشجار بلند دیگر پوشیده شده. اوشان که ما به آنجا فرود آمدیم نیز همین حال را دارد و باغ‌های خرم آن در دو سمت رودخانه چشم را روشنایی دیگری می‌دهد.

۲۴ ژوئیه=۱۷ ذی‌الحجه

ساعت ده شب مراسم آتش‌بازی به عمل آمد. این ساعت برای ایرانی‌ها که سر شب می‌خوابند و گاهی برای این کار منتظر غروب آفتاب نمی‌شوند ساعتی بسیار ناباب بود و علت این‌که در چنین ساعت دیری آتش‌بازی شد آن بود که قاطر حامل لوازم این عمل همین ساعت رسیده بود.

افروخته شدن آتش در این ساعت و سروصدای آن اسب‌ها را به زحمت انداخت و عینا همان‌طور که در جلفا اتفاق افتاده بود طناب‌ها را پاره کردند و میخ طویله‌ها را کندند و بدون آن‌که به چادرهای ما توجه داشته باشند به این طرف و آن طرف گریختند. این کیفیت طبعا پیش چشم شیعیان مرتضی علی که فردا روز برگزیده شدن او به خلافت یعنی عید غدیر است به هیچ‌وجه مهم به شمار نمی‌رود.