برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۰۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۱۰
سه سال در دربار ایران
 

دیده نمی‌شود و تخته‌سنگی که در دامنه‌های صاف آنها تولید بی‌نظمی کند وجود ندارد. خاک رسی که روی آنها را گرفته بر اثر ذوب برف و آب باران مسطح یا به نظمی تمام کنده شده است. بعد از زمستان یا پس از یک رگبار رنگ‌های مختلف این تپه‌ها چنان زیبا و جالب می‌شود که گویی نقشۀ برجسته‌ای را در پیش چشم گسترده‌اند.

۱۱ اکتبر=۷ ربیع‌الاول

در اینجا هر روز باران می‌آید و با باد و طوفان همراه است. هر وقت اینجا باران ببارد بر کوه برف فرو می‌آید، قلل البرز همه سفید است به همین جهت شب‌ها سرد می‌شود و روزها هیچکس از آفتاب متأذی نیست و میزان حرارت در سایه ۲۵ و ۲۰ درجه است. بادی که از مغرب در این درۀ باز شرقی غربی و در این ارتفاع ۱۴۰۰ متری می‌وزد زحمت ما را زیادتر کرده است.

کاروانسرایی که من چادرهای خود را پشت آن زده‌ام بر سر جاده واقع است که از طهران می‌آید و در اینجا دو شعبه می‌شود، قسمتی به سمت مشرق به جاجرود می‌رود و قسمتی متوجه شمال و دماوند است.

۱۲ اکتبر=۸ ربیع‌الاول

امشب شب سال کشته شدن عمر است، ایرانی‌ها از این بابت خوشحالند و عثمانی‌ها عزادار. این واقعه هر قدر موجب اندوه عثمانی‌هاست ایرانی‌ها را مسرور می‌کند زیرا که ایرانی‌ها عمر را غاصب حق آل علی می‌دانند و هر شیعی مذهب مقدسی از پیش آمد قتل عمر اظهار کمال مسرت می‌کند.

۱۴ اکتبر=۱۰ ربیع‌الاول

امروز باز مقدمات تهیۀ آش در کار است و شاه به هیچ قیمتی از آن صرف‌نظر نمی‌کند چنان‌که تا آن را بحلق ما فرو نریزد به طهران برنمی‌گردد.