برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۳۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل پنجم: امتیاز دخانیات، اغتشاشات و هیجان مردم
۲۳۵
 

شاه انگشتری الماسی برای او فرستاده و از او خواسته است که از حرکت صرف نظر نماید. میرزا حسن خان تا موقعی که شرکت دخانیات منحل و رییس آن رسما انحلال آن را اعلان نکرده و امتیاز دهندگان را به استرداد آن دعوت ننموده بود از قبول مرحمتی شاه استنکاف کرد.

علت این تصمیم فوری و اجرای عاجلانۀ آن این بود که رییس شرکت و وزیر مختار انگلیس از شورش دیروز به وحشت افتاده بودند حتی وزیر مختار مزبور ظاهرا گفته بود که این پیش‌آمد قهری بود و در مقابل آن نمی‌شد چاره‌ای دیگر اندیشید.

تا اندازه‌ای حق هم با وزیر مختار انگلیس بود زیرا که دیروز تمام خارجیان طهران در حال وحشت می‌زیستند و خانه‌های خود را سنگر کرده و برای دفاع حاضر شده بودند. چند تن از نمایندگان سیاسی که اتفاقا ملاقاتشان مرا دست داد اظهار تأسف می‌کردند که چرا تفنگ در اختیار نداشتند تا نوکران خود را مسلح کنند و می‌گفتند که باید برای آینده در هر سفارتخانه‌ای مقداری اسلحه ذخیره باشد، البته شنیدن این مطلب برای کسی که به قدرت فوق العادۀ شاه اعتماد کرده خالی از غرابت نیست.

۷ ژانویه=۶ جمادی‌الثانی

در روز سوم جمادی الثانی هفت تن مقتول و قریب بیست تن مجروح شده‌اند. با ملاحظۀ آثار گلوله‌هایی که بر دیوار خیابان نایب السلطنه مخصوصا در قسمت شمالی آن روی دیوار کوچۀ در اندرون باقی مانده این عده مقتول و مجروح چیزی فوق العاده نیست. شاه که ذاتة خوش‌قلب و خوش قلبی یکی از صفات بارز اوست به خانواده‌های آسیب دیدگان انعام‌هایی داده و به این وسیله ایشان را راضی کرده است. خدا کند که دیگر چنین روزی پیش نیاید.

شورش مزبور انحصار به طهران داشت، اگر چه شهرت کرده بود که مردم در تبریز نصر الدوله جانشین امیر نظام را کشته و در زندان قزوین محبوسین را به قتل رسانده‌اند ولی بعد معلوم شد که این شایعات هیچ‌کدام اصلی نداشته است.