برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۳۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۳۶
سه سال در دربار ایران
 

۱۰ ژانویه=۹ جمادی‌الثانی

چون هنوز سرها از شور نیفتاده وزارت جنگ دست به احتیاطات تازه‌ای زده از آن جمله به بهانۀ امکان حمله به عمارات سلطنتی یک عده از درهای خصوصی ارگ را گرفته و از جمله این بار در خانۀ مرا هم مسدود کرده‌اند و من مجبور شده‌ام که برای بیرون رفتن از حیاط اصطبل آبدارخانۀ شاهی راهی دراز بپیمایم تا به خیابان جبه‌خانه برسم.

کسانی که بیش از همه از این پیش‌آمد ناراضیند قراولانی هستند که از بدو ورود من به این منزل دم در من قراول می‌دادند، چون دیگر دری نیست که به حفظ آن مشغول باشند ناچار ایشان را به سربازخانه پس فرستاده و آنها هم با این‌که راضی نبوده‌اند مثل هر مسلمان متدینی حکم قضاوقدر را گردن نهاده و با تسلیم و رضا راه سربازخانه را پیش گرفته‌اند. من هر وقت ایشان را می‌دیدم که نزدیک اصطبل در طرف چپ در ورودی به غذا پختن مشغول بودند لذت می‌بردم و یقین داشتم که تا رسیدن موقع مرخصی از خدمت زندگانی از این راحت‌تر برای خود تصور نمی‌کردند.

۱۵ ژانویه=۱۴ جمادی‌الثانی

امروز به دوشان‌تپه به حضور شاه که صبح به آن‌جا رفته بود شرفیاب شدیم. این تصمیم را شاه پس از برخاستن از خواب گرفته و کمی بعد با یک عده پیشخدمت به آنجا عازم شده بود. عملۀ آشپزخانه و آبدارخانه زودتر به آنجا رفته بودند.

نوکرهای من دست به کار تهیۀ اسباب سفر بودند که اعتماد السلطنه رسید و مرا در کالسکۀ خود نشاند و با هم راه افتادیم. در بین راه یعنی در میدان نگارستان به مشیر الدوله برخوردیم که تازه از کار فرستادن جنازۀ برادر خود به کربلا فارغ شده بود.[۱] مشیر الدوله می‌گفت که به دیوارهای اعلاناتی چسبانده و عزل امین السلطان را خواستار شده و برادر او امین الملک را متهم کرده‌اند به این که حقوق نوکران دولت را می‌خورد و از آن راه تمولی سرشار به دست آورده. در مشهد علما نه تنها حکم حرمت استعمال


  1. مقصود حاجی میرزا عبد اللّه خان علاء الملک برادر دیگر یحیی خان مشیر الدوله و حاجی میرزا حسین خان سپهسالار است که در تاریخ ۱۳۰۹ قمری در طهران فوت کرده و یحیی خان جنازۀ او را به کربلا فرستاد. (مترجم)