شناختن مقدماتی آن از واجبات است در نظر آورد، چنانچه ما اروپاییان با طرز حکمیت مخصوص به خود بخواهیم نظری در باب شاه ایران بدهیم اگر در حق او بیانصافی نکرده باشیم لابد به اشتباه رفتهایم.
چه اشتباهاتی که عدهای به همین طریق در باب ناصرالدینشاه کردهاند و من از آن جمله ذیلا دو فقره را که در اروپا اتفاق افتاده و به خاطرم مانده است به عنوان نمونه ذکر میکنم.
در طی سفر سال ۱۸۸۹ مکرر از عدهای شنیدم که از وضع بستر شاه صبح که از خواب برمیخاست شکایت داشتند در صورتی که شاه هیچ وقت در بستری که برای او میگستردند نمیخوابید و جز در بستر خاص خود در بستری دیگر استراحت نمیکرد. این بستر عبارت بود از یک توشک و چند بالش و لحاف که آن را در مفرشی میپیچیدند و همهجا با او همراه میبردند. چه در عمارات سلطنتی چه در زیر چادر شاه هیچ وقت تخت و متکا استعمال میکرد.
رختخواب او را هر شب بدون تغییر در روی قالی که گاهی یکی از نمدهای کار طهران را هم در روی آن میانداختند پهن میکردند به همین جهت بایستی که یکی از مستخدمین کثیف که میدانسته است که شاه فقط در رختخواب خود میخوابد با لباس در بستری که خصوصا جهت شاه گسترده بودهاند خوابیده و کثافاتی را که دیگران صبح از شاه میدانستند از او باشد.
نمونۀ دیگر آنکه در طی مسافرت شاه کمتر شهر بزرگی بود که پس از مدتی اقامت آهونالۀ تجاری را که چیزی به شاه فروخته یا نفروخته بوده و بیآنکه شاه خواسته باشد متاعی پیش او فرستاده بودند نشنیده باشیم.
این بازارهای خوشباور که شاید اگر شاه قدم به مغازۀ ایشان میگذاشت تمام دکان خود را به افتخار قدوم او تقدیم میکردند مدعی بودند که قیمت جنسهای فروخته شده را شاه نپرداخته یا این که تمام قیمت آنها تأدیه نشده است.
تا آنجا که من میدانم اعلیحضرت همیشه تمام و کمال پول صورت حسابها را میپرداخت، احتمال کلی دارد که این وجوه پس از آنکه از دست شاه خارج میشد پیش از آنکه به دست صاحبان مال برسد اگر تمام آن لوطیخور نشده باشد قسمتی از آن به