برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۴۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۴۸
سه سال در دربار ایران
 

جیب واسطه‌ها فرو رفته باشد. بیچاره شاه چه می‌توانست بکند؟ آیا اخلاق زیردستان او فقط به این علت که از سرحد ایران خارج شده‌اند عوض می‌شد؟

این بود دو نمونه از حکمیت‌های غلطی که مردم چون شاه را درست نمی‌شناسند و بیش از همه حال اطرافیان او را نمی‌دانند دربارۀ او کرده و ندانسته او را به نسبت‌هایی از این قبیل متهم ساخته‌اند.

۶ مه = ۹ شوال

شاه چون خود را از شر امتیاز دخانیات راحت می‌بیند از این‌که می‌تواند امسال مسافرت تابستانی خود را به وضع عادی برگذار کند بسیار خوشحال است، به همین جهت دیشب در باغ گلستان جشنی شبانه برپا کرد. فانوس‌های اطریشی که به درختان آویخته بودند از دور به میوه‌های درخشنده بی‌شباهت نبود و آنها که به شکل طناب‌های رنگارنگ از چنارهای بلند آویزان بودند نمایش آویزهایی از گل را داشتند. این فانوس‌ها را طوری ترتیب داده بودند که در خیابان‌ها در حکم سقفی نورانی بود و در بعضی نقاط که آنها را به نخ‌های نازکی در بالای حوض‌ها بسته‌اند نور آنها در آب می‌افتد و آسمانی را نمایش می‌دهد که ستارگان در آن چشمک بزنند.

جمعیت زیادی از اعیان و صاحبان مشاغل مهم که در تماشای این منظره خیره مانده‌اند از این‌طرف به آن‌طرف گلستان قدم می‌زنند و زنان اندرون پشت پنجره‌ها تا آخرین طبقۀ شمس العماره مشغول تماشای جشنند و منتظرند تا نامحرمان از گلستان بیرون بروند و خود را به داخل باغ بیندازند.

بیچاره قوها که خوابشان بر هم خورده لابد نه از این جمعیت زیاد نه از این کثرت بیجای روشنایی چیزی می‌فهمند. با این حال ابدا وقار خود را از دست نمی‌دهند و با کمال مناعت مثل موجوداتی که هیچ تغییری احوال ایشان را بر هم نمی‌زند در آب فرو می‌روند و بیرون می‌آیند.

۱۰ مه = ۱۳ شوال

امروز مادر ولیعهد مظفر الدین میرزا در اندرون فوت کرد. وقتی که من رسیدم