برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۴۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل ششم: مسافرت به فراهان، وبای عام
۲۴۹
 

شکوه‌السلطنه در حال احتضار بود. هیچ مداخله و معالجه‌ای فایده نداشت.

از مشهد چنین خبر می‌رسید که وبا که از مدتی قبل در افغانستان ظاهر شده بود از هرات رو به مشهد می‌آید حتی به خاک ایران هم رسیده و در تربت شیخ جام ظاهر شده است.

۱۱ مه = ۱۴ شوال

شاه به عنوان مقدمۀ سفر به عشرت‌آباد رفته و ۴۸ ساعت در آنجا مانده است و این عادت اوست که قبل از شروع به مسافرتی طویل چنین سفرهای کوتاهی می‌کند تا ببیند که اثاثۀ اردو کامل و اسباب حرکت مجهز و آماده است یا نه و اگر نیست نواقص را به مأمورین گوشزد کند.

من مشغول معالجۀ یکی از نسوان حرمم که با وجود چشم درد بسیار شدید می‌خواهد به هر قیمتی باشد با شاه به مسافرت بیاید. این زن سابقا طرف محبت کلی شاه بوده و از سوگلی‌های مخصوص او به شمار می‌رفته است، اما جوانی کجایی که یادت بخیر! اگر چه هنوز چیز زیادی از سن او نگذشته ولی مدت‌هاست که برگشتن ورق روزگار را فهمیده و رسیدن دورۀ ادبار خود را احساس کرده است و این از آن روزی بوده است که ستارۀ بخت خواهر جوان او درخشیدن گرفته و آفتاب طلعت خواهر بزرگ‌تر را تحت الشعاع قرار داده است.

عایشه خانم و لیلی خانم خواهران میرزا عبد اللّه خان‌اند که مردی شریف است.

این دو خواهر مدت‌هاست که در حرمسرای شاهی سر می‌کنند و حالیه که آتش هوی و هوس‌های سابق فروکش کرده به مهربانی با هم به سر می‌برند حتی منزلشان نیز یکی است و هر دو پروانه‌وار گرد دختر لیلی خانم که دخترکی زیبا و موبور است و چشمانی درشت و سیاه و ابروانی پیوسته مثل مادر خود دارد و نمونۀ کامل زیبایی پیش ایرانیان به شمار می‌رود دور می‌زنند.

۱۴ مه = ۱۷ شوال

این دفعه دیگر حرکت از طهران جدی شده و شاه کالسکه‌ای شش اسبه که سه