برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۴۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۵۰
سه سال در دربار ایران
 

سورچی مأمور راندن آنها هستند برای دورۀ مسافرت تحت اختیار من گذاشته است. برخلاف سال‌های گذشته امسال از دروازۀ جنوب شرقی پایتخت بیرون رفتیم و پس از عبور از جادۀ شاهزاده عبد العظیم و گذشتن از طرف راست برج ری بعد از دو ساعت به کهریزک رسیدیم و در زیر چادرهایی که قبلا در زیر سایۀ درخت‌ها در محلی خنک زده بودند منزل کردیم.

۱۵ مه = ۱۸ شوال

بعد از آن که عقب‌ماندگان رسیدند عدۀ ما به ده هزار نفر رسید با چهارده هزار اسب غیر از حیوانات بارکش قریب به دویست و پنجاه زن از نسوان حرم نیز با ما همراه بودند. عایشه خانم با این که یک تخته پنبه روی چشمان خود گرفته چون خواسته است که از زنان دیگر عقب نماند با زحمت زیاد مسافرت می‌کند و تمام وحشت او این است که مبادا زنی دیگر جای او را بگیرد. عجب این است که هیچ اتفاقی نمی‌تواند جلوی این قبیل خیالات جنس زن را بگیرد. داستان امینه اقدس نابینا و فالج و سفر پر از زحمت او در رکاب شاه که سابقا به آن اشاره کردیم یکی دیگر از همین قبیل نمونه‌هاست. این خانم هم فرصت را از دست نداده و جزء ملتزمین رکاب است ولی این دفعه در کالسکه است و از سفر با اسب صرف نظر کرده تمام سعی این زنان این است که اگر هم مورد علاقه شاه نیستند باز به او نزدیک باشند تا در عداد فراموش‌شدگان به شمار نروند و به این ترتیب از او جلب عنایتی کنند.

پس از آن که از کاروانسرای حسن‌آباد گذشتیم به چادرهای اردو که آنها را در طرفین جاده در روی زمین مرطوب زده بودند فرود آمدیم. من چادرهای خود را به نقطۀ بلندی بردم تا از رطوبت محفوظ باشم ولی این عمل فایده‌ای نداشت، ناچار از راه احتیاط چند دسی گرم سولفات دوکینین خوردم و قدری از آن را هم به نوکران خودم دادم.

در زبان فرانسه مثلی است که: «اگر می‌خواهی که راهی دورودراز بروی اول مرکوب خود را مجهز ساز» ، به همین نظر چون حال در مرحلۀ اول سفر هستیم باید احتیاطات لازمه را رعایت کرد چه اگر تب شما را گرفت محکم می‌چسبد و به آسانی از شر آن رهایی نخواهید یافت.