۲۰ مه = ۲۳ شوال
راه از منظریه تا قم مستقیم است فقط در وسط راه قدری منحرف میشود تا از روی پل دلاک بگذرد. این پل به قول مشهور کار یک نفر دلاک است.
در منتهی الیه راه گنبد طلا و منارههای مزار حضرت فاطمه معصومه ساخته شده. وجود این مزار در این نقطه بر آن باعث آمده است که شیعیان از جمیع نقاط اموات خود را برای دفن به اینجا بیاورند چنان که شاه صفی و شاه عباس و شاه سلیمان از سلسله صفویه و فتحعلی شاه و محمد شاه از سلسله قاجاریه در این محل مدفونند، ناصرالدینشاه هم در همین نقطه در کار تهیه قبری جهت خود هست و امینالسلطان هر سال برای فاتحهخوانی بر سر قبر مادر خود به اینجا میآید.
شهر قم پر از سید و ملاست و خدا میداند که چقدر سید و ملا از برکت مزار حضرت معصومه در این شهر نان میخورند.
چون شهر قم را خانمی تحت حمایت دارد حکومت آن را هم شاه به خانمی که دختر ارشد او یعنی فخر الملوک باشد واگذاشته است.
قم در وسط باغستانهایی سبز و خرم واقع شده و سبزی تیرهفام درختان به خوبی از رنگ سرخ و زرد تپههای اطراف مشخص است.
آبادی شهر در ساحل راست قمرود ساخته شده. عرص این رودخانه فوق العاده زیاد است و میرساند که در مواقع طغیان آب آن زیاد میشود. اردوی ما را در ساحل چپ قمرود در فاصله کمی از آخرین خانههای شهر زده بودند، شاه و اندرون در باغ پردرخت و آبی جا داشتند و سایرین در اینطرف و آنطرف حتی در بستر رودخانه پراکنده از یکدیگر زندگی میکردند.
سه روز اقامت در چنین محلی که غیر از مزار حضرت معصومه هیچ جای دیدنی ندارد واقعا بسیار زیاد بود به خصوص که در این دهانه دشت کویر گرما بیداد میکرد.
من اکر تمام وقتم به تفقد حال مریضانم نمیگذشت باز قسمت اعظم آن در این کار صرف میشد چه غیر از مریضان سابق عریضۀ دیگری هم پیدا کرده بودم و آن دختر زیبای باغبانباشی بود که شاه با وجود حمل پنج ماهۀ او راضی نمیشد که از آن خانم زیبا دقیقهای دور بماند و در این سفر تکان کالسکه حال او را منقلب ساخته بود.