برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۶۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل ششم: مسافرت به فراهان، وبای عام
۲۷۱
 

پیاده نظام تعلیمات صحیح ندارد و لباس افراد آن بسیار مندرس است اما سواران چون محلی و غیر نظامیند نمی‌توان حکم درستی در باب ایشان کرد، اگر چه در سواری و اسب‌تازی ماهرند ولی هیچ قسم تعلیم نظامی ندارند.

۵ ژوئیه = ۱۰ ذی‌الحجه

از دیروز تا به حال در آبادی برده‌سره هستیم. امروز روز عید قربان است ولی شتر مخصوص قربانی در اینجا حاضر نیست و به جای آن بیش از هزار گوسفند قربانی کردند. بدیهی است که حال اردو بعد از چنین کشتاری چه خواهد بود، گوسفندها را جلوی چادرها پوست می‌کنند و پوست آنها را جلوی آفتاب می‌آویزند و چون هیچ یک از کثافات را به زیر خاک نمی‌کنند چاره‌ای دیگر به غیر از کندن اردو از اینجا باقی نمی‌ماند.

۶ ژوئیه = ۱۶ ذی‌الحجه

سراب یکی از سرچشمه‌های عمیق و عریض گاماساب است، دیروز را برای همین در برده‌سره ماندیم که عمل قربانی در آنجا صورت بگیرد و سرچشمۀ زیبای گاماساب به کثافات آلوده نشود، البته از این بابت باید ممنون اعلیحضرت بود.

جلگۀ اینجا در میان دو کوه در جهت شمال غربی تا چشم کار می‌کند وسعت دارد. دامنۀ کوه طرف دست راست که کم‌ارتفاع‌تر است خاکی است و از پایین تا بالا برآمدگی‌هایی دارد در صورتی که کوه طرف چپ یعنی سفیدکوه که از بروجرد تا اینجا از پهلوی آن گذشته‌ایم و سرحد لرستان به شمار می‌آید مرتفع‌تر است و دامنۀ آن سنگستان و قلل آن از برف مستور می‌باشد.

اسکندر کبیر که از اصطخر به اکباتان (همدان) می‌آمد از همین ناحیه که مسیر ماست گذشته. این مرد که در آن عصر تمدن عالی یک نفر وحشی حسابی بوده از هر کجا عبور کرده جز خرابی چیزی به جا ننهاده و بعد از او روزگار نیز دنبال عمل او را گرفته است به شکلی که امروز دیگر از آثار آن زمان چیزی در این سرزمین باقی نمانده است.

خوشی هفته‌ای را که در سراب گذراندیم گرمای فوق الطاقۀ این سه روز اخیر به کلی