در اطراف آبادی بزرگی مثل حسینآباد فقط چند مزرعه تکتک به نظر میرسد. ساقۀ کوتاه و خوشههای کوچک میرساند که زمین اینجا کمقوه و بیاستعداد است.
در روی تپهای معمولی که در سمت راست جاده و اندکی بعد از آبادی حسینآباد قرار دارد خرابۀ قلعهای برپاست.
این قلعه بسیار عظیم بوده و اطراف آن حصار و قسمت پایین آن چند برج داشته که همه امروز به حال خراب است.
در این قبیل قلعهها که در دشت ساخته شده تمام بنا کار دست انسان است حتی پایۀ آنکه گاهی حکم یک تپۀ حسابی را دارد به همین وضع تهیه شده. از همین جا میتوان حدس زد که چقدر عمله یا اگر عمله زیاد نبود چقدر وقت لازم بوده است تا چنین قلعهای که جهت دیدهبانی و حفظ بیابانهای اطراف به پابان برسد؟
بعد از شش ساعت اسبسواری قریب پنج فرسخ راه طی کردیم تا به قریۀ ننج رسیدیم و وقتی که چادرهای خود را در آنجا افراشته دیدیم با اینکه آب و آذوقه بالنسبه کم بود خوشحال شدیم.
در اینجا یک رشته قنات است که آب مشروب را از کوهها برای شرب اهالی که آب کم دارند میآورد. این قنوات را برای ننج که حالیه از آنها استفاده میکند نکندهاند بلکه سابقا از این راه آب را به آبادی کسب حاکمنشین این محل که صد سالی است خراب شده میبردهاند.
کسب امروز خرابه است و از آن جز مسجد ویرانی که کتیبهای به تاریخ ۱۰۱۲ هجری دارد چیزی دیگر باقی نمانده.
۳۰ و ۳۱ ژوئیه = ۵ و ۶ محرم
در سر راه دو منزلی که یکی را در طی سه ساعت راه با کالسکه، دیگری را در دو ساعت به انجام رساندیم جز تپههای پرفراز و نشیب و دشتهای خشک و آبادیهای کوچک چیزی دیگر نبود. بعد از قطع این راه به قریۀ قرانکین و بعد از آن به علیآباد رسیدیم و علیآباد دومین آبادی است در این راه که به این اسم خوانده شده.