برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۸۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل هفتم: مراجعت به فرانسه، گیلان
۲۹۳
 

مخصوصا وقتی که عده همراهان به این زیادی باشد. با تمام احوال با قدری مراقبت بیشتری که شد منزل‌ها را یکی‌یکی سر موعد طی کردیم و با حداقل گرفتاری راه خود را پیمودیم.

ساعت هفت صبح بارها بار و سواران سوار شدند، من هم سوار شدم و به راه افتادیم. از یک عده اسب خسته که پنج ماه است رنگ اصطبل را ندیده‌اند نباید متوقع بود که خوب راهپیمایی کنند به خصوص که ما دیروز دو منزل را یکی کرده‌ایم. معذلک وضع راه رفتن آنها بد نبود و خدا کند که با این کیفیات سخت تا آخر منزل به همین حال بمانند.

اندکی بعد از ساعت ده به ینگی‌امام رسیدیم و در حدود ساعت یک از آنجا حرکت کردیم و ظاهر این است که در این ساعت آفتاب زیاد مزاحم ما نخواهد بود.

در جلوی ما طرف دست چپ دشتی بی‌پایان ممتد است و طرف راست چند ردیف کوه واقع شده که نزدیک‌ترین آنها به رنگ‌هایی ساده است شبیه به رنگ کفش‌های کهنۀ مفرغی.

راه مسافرین معمولا از میان دشت می‌گذرد و راه کوهستانی اگر چه سخت‌تر است لیکن این مزیت را دارد که انسان به مناظر تازه و مختلف برمی‌خورد و راه به نظر او کمتر دراز می‌آید در صورتی که دشت برخلاف به علت مناظر یکنواخت و افق بی‌کران خسته کننده و در پاره‌ای موارد جانکاه و فریب دهنده است مثلا انسان مقصد خود را همان وقت که به قصد آن حرکت می‌کند به چشم می‌بیند و هر لحظه تصور می‌کند که تا آنجا فاصله‌ای ندارد اما هیچ چیز از این سخت‌تر و جانکاه‌تر نیست که انسان ساعت‌های دراز راه بیاید و باز هنوز به آن نرسیده باشد چنان که ما از مدت‌ها پیش قشلاق را به چشم می‌دیدیم ولی وقتی که به آنجا رسیدیم آفتاب در شرف غروب بود.

۲۸ اکتبر = ۶ ربیع‌الثانی

قصد من این است که در قزوین توقف نکنم زیرا که می‌ترسم نوکرانم پس از آن‌که بخواهم از آنجا حرکت نمایم از همراهی من ابا کنند و چون تصور می‌کنم که طی منزل امروز بعد از ظهر سخت باشد از حوالی ساعت شش به راه افتادیم.