برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۹۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل هفتم: مراجعت به فرانسه، گیلان
۲۹۵
 

خصوص که اطمینان نداشت که واقعاً مسافرینی برای او رسیده است.

در یک طرفة‌العین بار قاطرها را پایین آوردند و همراهان همه فوراً به خواب رفتند و من هم در چادر خوابی که آن را سلطان علی به عقیده خود در بهترین اطاق‌های چاپارخانه زده بود خوابیدم و چون خسته بودم خوب خوابم برد.

وقتی که روز مرا بیدار کردند دیدم که راه آفتاب و باد از هر طرف باز است و اطاق من حتی از ساده‌ترین صورت‌های نظافت هم بویی نبرده. بهتر این است که انسان شب دیر به این محل نرسد تا جهت تمیز کردن اطاقی که شب باید در آن بیتوته کند مجال داشته باشد و این عمل از راه تفنن نیست بلکه احتیاطی عاقلانه است که آن را در هر یک از چاپارخانه‌های دولتی باید رعایت کرد.

۲۹ اکتبر = ۷ ربیع‌الثانی

به علت غیبت قاطرچی‌ها بارگیری قاطرها قدری طول کشید به همین جهت ساعت نه سوار شدیم و چون تا منزل آینده که پاچنار است ده فرسخ راه داریم بایستی که یک ساعت زودتر حرکت کرده باشیم.

برای آن‌که به آبادی مزرعه نرویم از طرف دست راست آن گذشتیم و من همه مسافرین جز آنها را که به بار انداختن در آنجا ناچار بودند مجبور کردم حتی به این جماعت هم دستور دادم که زیاد در آنجا نمانند زیرا که غریب‌گز مخصوص میانه که خدا همه را از شر آن محفوظ دارد در چاپارخانه خانه گرفته است.

برای علاج نیش این حیوان چندین ماه وقت لازم است. اگر چه می‌گویند که زخم آن تا مدتی کشنده نیست ولی در طی زمان بر اثر عوارض دیگر ممکن است مهلک شود. من خودم سه نفر فرنگی را دیدم که غریب‌گز ایشان را زده بود، اگر چه نمردند ولی تمام مدت یک زمستان را گرفتار تب و قی بودند اما این عوارض بومیان را دست نمی‌دهد.

پس از عبور از مزرعه و قریب پانصد متر بالا رفتن از کوه به اسماعیل‌آباد رسیدیم، گاه گاهی نظر به عقب می‌انداختیم و منظره وسیعی را که زیر پای ما قرار داشت تماشا می‌کردیم. در اینجا از قهوه‌چی اسماعیل‌آباد برای رفع خستگی قهوه‌ای خواستم و همراهان ایرانیم هم به کشیدن قلیون مشغول شدند بعد به طرف خرزان که در ارتفاع