برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۲۹۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
فصل هفتم: مراجعت به فرانسه، گیلان
۲۹۹
 

مرطوب مانده و بر اثر باران‌های این ایام اخیر جابه‌جا شیار شده بود گذشتیم بعد به سرزمین سختی رسیدیم که باران در آن تأثیری نداشته و پس از گذشتن از پل منجیل به ساحل راست آن افتادیم و با آن رودخانه بزرگ پرجوش‌وخروش عازم گیلان شدیم.

عبور از پل منجیل که هفت دهانه دارد برای رسیدن به ساحل دیگر رودخانه همیشه بی‌خطر انجام نمی‌گیرد زیرا که باد شدیدی که از طرف بحر خزر می‌آید عموما از ظهر تا غروب آفتاب بر روی آن می‌وزد و گاهی چندین روز متوالی دوام می‌یابد و شدت آن در تابستان بیش از زمستان است.

اگر سواره از اسب خود پیاده نشود ممکن است که باد او را از روی اسب برباید و پیاده ناچار است که دست خود را به دیواره پل بگیرد و در پناه آن از روی آن بگذرد یا از گذرگاهی که از عقب پل درست کرده‌اند در جهت مخالف باد عبور کند. با این‌که این پل را محکم ساخته‌اند ولی تابه حال قوت آب در موقع طغیان چند بار آن را شکسته است. راه در این قسمت یعنی بعد از گذشتن از پل در جاده‌های تنگ و پرپیچ‌وخم که عینا مثل راه‌های قراطاغ است می‌افتد و با مجرای رودخانه پیش می‌رود. گاهی مثل پلکان باید تا بامی که پنجاه متر ارتفاع دارد و یک تخته سنگ صاف بیش نیست بالا رفت و احتیاط کامل کرد که پا نلغزد، گاهی دیگر به قدری راه به سفیدرود نزدیک می‌شود و ارتفاع به قدری است که اگر اسب را به جولان درآورند خطر مسلم است. بعضی اوقات دره عمیقی در سر راه پیش می‌آید و مسافر ناچار است که در میان کوه‌ها راهی دیگر جهت عبور خود بیابد.

اینجا هم مثل گردنه برفگیر خرزان استخوان حیوانات است که بر زمین افتاده و آب آنها را شسته و به گودال‌های اطراف رودخانه انداخته است.

از زیر بازار حصیر پوشیده رودبار گذشتیم. اینجا جهت مسافرینی که تابستان سفر می‌کنند به علت سایه درختان زیتون کهنسال و دکان‌های پر میوه توقفگاه بسیار خوبی است، ما هم در زیر همین درختان زیتون عظیم الجثه راحت کردیم. این تنه درختان به اشکال عجیب است و دیدن آنها مرا به یاد زیتون‌های جزیره کرفو می‌اندازد.

در اینجا برداشت محصول زیتون‌کاری است کم‌زحمت یعنی فقط باید زیتون‌هایی را که بر زمین ریخته و صفحه آن را سیاه کرده است جمع کرد. تمام بچه‌های آبادی دختر و