برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۴۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
فصل اول: از فرانسه تا ایران به همراهی اعلیحضرت ناصرالدین‌شاه
۴۵
 

پنجره‌های گردان آن با شیشه‌های چند رنگ و نقاشی‌ها و گل و بوته و طلاکاری‌های اطراف آیینه‌های کوچک ملصق به دیوارها و ستون‌ها و سقف‌ها که همه نمایندۀ کمال ذوق ایرانی است امروز می‌تواند شاهد دورۀ آبادی قصر سرداران در ایروان باشد.

منظرۀ کنونی آن نیز خالی از لطف نیست، رودخانه زنگنه با پل کهنۀ آن که عرضۀ آن بیضوی شکل ساخته شده در زیر پای ما جاری است، کمی دورتر باغات شهر و پس از آن دشت پهناوری دیده می‌شود، قلۀ آرارات هم از افق به خوبی نمایان است.

در داخل ارگ قدیمی شهر مسجدی است که مثل آن قصر و این ارگ به حال ویرانی است، با این حال گنبد آن نسبهً سالم مانده و در داخل و خارج آن کاشی‌هایی است به رنگ‌های درخشان، اگر چه بعضی از آنها ریخته و شکسته‌های آن در این طرف و آن طرف دیده می‌شود.

در شهر مسجد دیگری دیدیم که بهتر محفوظ مانده و مسلمانان در آنجا نماز می‌گزارند، سبک آن شبیه به سبک مسجد سابق است و به همان ترتیب کاشی‌های رنگارنگ در آن به کار برده شده لیکن رنگ آبی تند به رنگ‌های دیگر غالب است و بر آنها نقوشی به رنگ زرد یا کتیبه‌هایی از آیات قرآنی است که جنبۀ تزیینی آنها غلبۀ کلی دارد.

بازار ایروان شبیه به بازار تفلیس است و یقینا بازارهای دیگری هم که در شهرهای ایران خواهیم دید از همین نوع خواهد بود و از جهت وضع ساختمان و بساط فروش با آنچه دیده‌ایم زیاد تفاوتی نخواهد داشت.

چون شب فرا می‌رسید ناچار بودیم که از گردش و کنجکاوی بیشتر صرف‌ نظر کنیم ناچار از راه میدان که در این ساعت جمعیت چندانی نداشت به محلۀ اقامت خود که محل جدید شهر یعنی محلۀ روسی آن برگردیم و به این ترتیب به گردش روزی که در آن بسیار چیزها دیده بودیم خاتمه دادیم.

۱۷ سپتامبر=۱۶ محرم

ساعت هشت صبح ایروان را ترک گفتیم، هنوز از شهر خارج نشده در دشت پهناوری افتادیم که تا پای قلۀ آرارات امتداد داشت و تا به آبادی آقا مزاوو رسیدیم و دو ساعت