۲۹ سپتامبر=۳ صفر
دو سلسله کوهی که یکی در سمت راست دیگری در طرف چپ است همه جا با ما همراهند با این تفاوت که هر قدر بیشتر میرویم از یکدیگر دورتر میشوند و دره وسعت پیدا میکند لیکن منظرۀ راه همیشه یکی است و عین همان تپهها و درهها تکرار میشود.
در قراچمن پایین یکی از همین درهها به ارتفاع ۱۶۵۰ متر در بستر رودخانۀ عریضی که در این موقع فقط دو نهر کوچک در آن جاری بود چادر زدیم.
همراهان ما مثل این است که برای تب کردن از هیچ کاری باک ندارند چنان که دیروز نوبت امیر نظام بود.
امیر نظام پیرمردی است بسیار زیرک و با تجربه و عاقل و کاردیده به همین علت نزد ولیعهد مقامی ممتاز دارد و سابقاً در پاریس وزیر مختار ایران بود. وقتی که من حالت تب او را به او گفتم و نامناسب بودن محل اردو را به او نمودم و از امور شگفتی که از پاریس تا اینجا دیدهام با او صحبت کردم به من گفت از این جملۀ مختصر نباید زیاد تعجب کنید انشاءالله وقتی که زیادتر در این مملکت ماندید عجایب بیشتری خواهید دید.
امروز نوبت تب کردن به محمود خان وزیر مختار ایران در پترسبورگ که تازه به ما ملحق شده رسیده است. این شخص که خود را در خزی و شال گردنی پیچیده بود به حال لرز پیش من آمد. البته با بیاحتیاطی معمولی که در انتخاب محل چادر زدن به کار میرود و باز هم از این مریضی برای من خواهد رسید زیرا به این عنوان که چادرها باید نزدیک به آب باشد همیشه آنها را در جاهای پست حتی مثل اردوی امروزی در ته رودخانه میزنند و ملتفت رعایت هیچ احتیاطی دیگر نیستند. اردوی مسلمانی اگر کنار آب نباشد اردوی مسلمانی حساب نمیشود مثلاً موقعی که وضع زمین یا بزرگی چادر شاه اجازه ندهد که آن را در کنار آبی بزنند فراشها مجرای آب را بر میگردانند تا از زیر چادر شاهانه بگذرد و دیگران هم همین کار را تقلید میکنند حتی به یک آب باریکی نیز قانع میشوند.
اگر پیغمبر اسلام به پیروان خود در بهشت آب روان و درخت و سایه وعده داده بیشتر به کسانی بوده است که در دنیا از این نعم محروم بودهاند. در این سرزمین خشک و آب و