برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۸۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۸۶
سه سال در دربار ایران
 

اول کمی بعد از نشستن به تخت به عنوان وزیر مختار به دربار ایران فرستاده بود.

ناصرالدین‌شاه هم خیلی پیش‌تر یعنی آن ایامی که سربازان در جلگۀ زیبای سلطانیه به فراگرفتن تعلیمات نظامی می‌پرداختند موقتاً در اینجا سکونت اختیار می‌کرد و به تماشای سان نظامیان مشغول می‌شد.

همین سلطانیه که حال یک آبادی بسیار کم‌اهمیتی است در اوایل قرن هشتم شهری بزرگ و معتبر بود و بعضی از ایلخانان مغول آن را به پایتخت‌ی اختیار کرده بودند ولی هنوز یک قرن از بنای آن نگذشته یعنی در سال ۷۸۷(۱۳۸۵ میلادی) امیرتیمور چنان آن شهر را زیر و زبر نمود که دیگر سر بلند نکرد.

از ایام آبادی سلطانیه امروز چیزی که برپاست چند قبر و گنبدی است که آن را سلطان محمد خدابنده ایلخان شیعی مذهب ایران در سال ۷۰۴(۱۳۱۰ میلادی) بنا کرده است.

گنبد سلطانیه که خرابۀ آن نیز شکوه و عظمتی خاص دارد از بعد از تیمور تاکنون حوادث بسیار به خود دیده، گذشته از خرابی دائمی که کار سیر زمان است دست مخرب مردم و زلزلۀ روز به‌ روز بر ویرانی آن افزوده است حتی فتحعلی‌شاه هم موقعی که قصر نو خود را در آنجا می‌ساخته هر قدر توانسته است از آن بنا تهیۀ مصالح کرده.

گنبد سلطانیه بنایی است هشت‌ضلعی و سراسر آن از آجر ساخته شده و تزیینات آن از کاشی است اما از این کاشی‌ها در داخل به جز در آویزها و قسمت‌های صعب‌الوصول دیگر چیزی به جا نمانده لیکن گنبد که یک پارچه کاشی فیروزه‌فامی است تقریباً تاکنون دست نخورده.

کتیبه‌های کوفی آن که به خط زر در متن آبی نقش شده هنوز در پاره‌ای قسمت‌ها بر جاست، مدخل گنبد و سقف محراب مقابل در از میان رفته و خود گنبد هم شکاف‌هایی برداشته است که از خلال آنها می‌توان آسمان را دید.

شاه بعد از آن که نقاشی مجموعۀ مرا از خرابه‌های سلطانیه دید گفت که امر به تعمیر آن خواهد داد سپس چنین اظهار نظر کرد که انشاءاللّه دو سال دیگر خودم به اینجا می‌آیم و صورت تمیز شدۀ آن را نقاشی می‌کنم. باز خوب بود که شاه احتیاطاً انشاءاللّه گفت زیرا که گنبد هیچ وقت تعمیر نشد، تنها چیزی که باید آن را آرزو کرد این است که