آنها فرود آمدهاست و زندگانی آنها سراسر زحمت و ناکامی، مجاهدت و محرومیت، سعی و پریشانی است، برای قبول فکر سوسیالیزمی حاضر و مهیا هستند، طبقه مستخدم دولت و سرمایهدار و ملاک حاضر نیست.
نمیخواهیم بگوئیم که ملاک و صاحب کارخانه فکر میکند و تعمق میکند و میبیند اگر اصول سوسیالیزم در دنیا پیدا شد، زندکانی آسوده و تجملآمیز آنها مختل میشود؛ خیر آن طبقهای که در آسایش و رفاهیت است اصلا نمیتواند مبادی سوسیالیزم را معقول و قابل اجراء تصور کند، اساسا عقیده دارد که این یک فکر سخیفی است، و لو اینکه از زندکانی شخصی خود هم مطمئن باشد. همینطور کارگر و زحمتکش چون یک دریچه امیدی را سوسیالیزم بر روی او میگشاید، ابدا درجه معقولیت و منطقی بودن آنرا، و اینکه آیا تاچه درجهای قابل اجراء هست، فکر نیمکند و قبول مینماید.
۷-دلائل خطابی
اگر دلائل در ایجاد عقیده مؤثر باشد فقط دلایل خطابی است یعنی تقریبات و استحسانات و تکرار یک مطلب، لذا بهترین خطبا و بلغاء آنهائی نیستند که بیشتر مطالب خود را بمبادی علمی و اصول منطق و برهان تکیه دهند، بلکه کسانی بهتر میتوانند زمامدار عقاید واقع شوند و خطبه انها در عقاید مؤثرتر است که بیشتر تقریبات و محسنات ذکر کنند و به تعبیراتی متشبث شوند که موافق روح مستمعین باشد و بمبادی