بگذراند با بسی ازین قبیل تصادف خواهد نمود.
تأثیر فارسی در زبان معمولی عرب نیز کم نبوده و بهمان طور که امروز در بلاد عراق عرب لغات زیاد از فارسی در تکلم بکار برده میشود حتی بعضی از اعراب آن حدود صحبت فارسی را آشنا هستند در قدیم هم همین طریق بوده. مخصوصاً بصره و کوفه و بغداد مراکز نفوذ زبان فارسی در عرب بوده و این نوع نفوذ از زمان ساسانیان شروع نموده و حتی فارسیزبانان بداخلهٔ عربستان نیز راه یافتهاند. از اخباریکه مؤید این دعوی است همانست که در تاریخ طبری آمده که بفحوای آن انوشیروان چندین صد از محبوسین ایرانی را در تحت قیادت سیف ذویزن معروف به یمن تبعید کرد. در موقع قیام مختار ثقفی زبان فارسی بطوری در میان سپاهیان وی سرایت داشته که یکی از سران اعراب برو ازین جهة خرده گرفته زیرا بزرگترین قسمت لشکریان وی فارسی صحبت میکردهاند و ایرانی بودهاند. شماره ایرانیان آن زمان کوفه را مورخین بیست هزار نوشتهاند[۱] کلمات فارسی داخل ادارات تازه تشکیل عرب در اوایل اسلام نیز بوده. از آنجمله است کلمه وزیر که منصب آن در زمان بنی عباس به تقلید ایران معمول شد[۲] و اصل آن بفارسی و یشیر (بمعنی تصمیم) بوده است. در دیوان مالیات و دفاتر حساب مالی فارسی را بکار بردهاند و از اصطلاحات مالیاتی آن زمان بعضی باقی مانده که از آنجمله «دهویه» و «ششویه» و «وید»ست که بمعنی زیاده می آید. دو کلمه اولی را بلاذری در فتوحالبلدان «عشر و نصف عشر» ترجمه کرده که گویا سوءتفاهم روی داده و آن همان دهیک و ششیک
- ↑ اخبارالطوال دینوری چاپ لیدن ص ۲۹۶
- ↑ کتاب الفخری چاپ مصر ص ۱۳۷