است ولی یونانیها علم و معارف سابقین و ملل دیگر را استخدام نمودند و همانطوریکه یکی از علماء میکوید «ژنیهای یونانی توانستند از دوش مصریها و بابلیها بالا رفته و از انجا هم بدون اینکه مانعی بانها مصادف شود تا آخرین نقطهای که توانائی داشتند پرواز نمودند» یونانیها علم را ترقی و رشد دادند و با نظم و ترتیب در معارف بشری بحث نمودند.
فیثاغورس،[۱] دیموکونیس،[۲] افلاطون،[۳] و بعضی فلاسفه دیگر یونان، مصر و آسیای صغیر را گردش نموده و معارف این بلاد را آموختند اما عقل و هوش یونانی علم و فلسفه را انتظام داد و طبقهبندی کرد
تقسیمات فلسفهٔ یونان-فلسفهٔ یونانرا میتوان بسه زمان یا سه عصریکه باسانی از هم تشخیص داده شوند تقسیم کرد
(۱) بحث در عالم طبیعت
(۲) بحث در انسان
(۳) بحث منظم
عصر اول. بحث در عالم طبیعت-اولین بحثی که افکار فلاسفه یونانرا بخود مشغول داشت موجودات محسوس و پردههای رنکارنک عالم طبیعت بود. همانطوریکه طفل در سنین اولیه حیات خویش میخواهد کسانیکه با اوانس و آمیزش دارند بشناسد و عظمت پارهای تغییرات از قبیل طلوع و غروب آفتاب و پیدایش شب و روز توجه ویرا جلب مینمایند دورهٔ اول فلسفه